Red Amaryllis °Minsung°

Shot 2

با باز و بسته کردن پلک هام بیدار شدمو کششی به بدنم دادم.
به ساعت دیواری نیم نگاهی انداختم ، ساعت ۸ شبه.
واو چقدر خوابیدم.
از اتاق بیرون اومدم ، چشمام به دور و اطراف تاب میخورد تا اون پسره کوچولو رو پیدا کنه.
از پله ها پایین اومدم ، دیدمش بالاخره سوژه مورد نظر رو پیدا کردم.
توی گل خونه ایستاده بود و گل ها رو نگاه میکرد ،
نگاهی به اطراف خونه انداختم ، خبری از اون زنیکه نبود ، یعنی خونه نیست؟
آروم وارد گل خونه شدمو نگاهی به جیسونگ انداختم
به یک گل قرمز رنگ زل زده بود.
سعی کردم آروم سمتش برم ولی پام به گلدون کنار دیوار خورد و اون سریع سمتم برگشت.
سریع صاف ایستادمو نگاهم رو به گل های اطراف دادم.
واقعیتش این اولین باریه که وارد گلخونه شدم و هیچی ازش نمیدونم

جیسونگ : ارباب

سمتش رفتم و اونم آروم قدم بر میداشت و سمتم میومد ، بهم رسیدیم
ازش ناراحتم ، با کلافگی پرسیدم

مینهو : تو چته؟؟ چرا امروز اینطوری کردی؟ چرا بهم بی محلی کردی؟ من کار اشتباهی کردم؟

هیچی نگفت و سمت همون گل برگشت و دوباره بهش زل زد
جلو رفتمو کنارش ایستادم.

مینهو : نمیخوای جوابمو بدی؟
جیسونگ : ببخشید ارباب ، من...من مجبور بودم
مینهو : مجبور بودی؟؟ چرا؟؟
جیسونگ : روزی که اومدم اینجا نامادریم بهم گفت نه بهت نگاه کنم و نه باهات حرف بزنم وگرنه تنبیه ام میکنه ، من ...من فقط باید از دستوراتت پیروی کنم

اون زن عوضی ، بزنم لهش کنم آخه چیکار این بچه داره؟

مینهو : میتونم یه سوال ازت بپرسم؟
جیسونگ : بله ارباب در خدمتم
مینهو : اولا وقتی باهمیم منو مینهو صدا کن
جیسونگ : اوه نه نمیشه ارباب

اخمی به ابروهام دادم

مینهو : گفتم مینهو صدام کن ، میخوام اسمم رو از زبونت بشنوم

جیسونگ : ولی...

انگشت اشارم رو روی لب های گرم و نرمش گذاشتمو اجازه ندادم ادامه حرفش رو بزنه

مینهو : همین که گفتم ، فهمیدی؟

سرش رو به بالا و پایین تکون داد

جیسونگ : هو..م
مینهو : خب حالا به سوالم جواب بده ، تو...

تردیدی توی دلم افتاد نکنه واقعا پیشیمون شده باشه

مینهو : تو... از کار امروزمون...پشیمون ...شدی؟

یهو و سریع و با صدای کمی بلند جواب داد

جیسونگ : نههه

لبخندی زدم ، آخیش خیالم راحت شد.
جلو رفتمو با حلقه کردن دست هام دور کمرش توی آغوش گرفتمش و چونه ام رو روی کتفش گذاشتم.

مینهو : جیسونگ؟

دستاشو دور گردنم حلقه کرد و محکم بهم چسبید