لطفا همه ی پارت هایی رو که میخونین vote بدین چون خیلی برای نوشتن بهم انرژی میده♡
Minho :
توی تمام این سال ها که سختی کشیدم دیشب بدترین شب زندگیم بود.
با دیدن زخم ها و کبودی های روی بدن ظریف جیسونگ احساس کردم قلبم کاملا از تپش افتاده.
تمام دیشب تا صبح رو روی کاناپه توی هال دراز کشیده بودمو به این فکر میکرد که چطوری اون دوتا آدم عوضی رو نابود کنم.
با بالا اومدن خورشید ، از روی کاناپه بلند شدمو سمت دستشویی رفتمو دست و صورتم رو شستمو بیرون اومدم.
توی آشپزخونه رفتمو شروع به درست کردن شیرموز کردم.
جیسونگ دیشب شام نخورده باید امروز صبحونه ی خوبی بهش بدم.
موقعی که داشتم شیرموز درست میکردم ، فلیکس از اتاق خودش و چان بیرون اومد.
سمتم اومد و به اوپن تیکه دادفلیکس : صبح بخیر هیونگ
مینهو : صبح بخیر
فلیکس : داری چیکار میکنی؟
مینهو : دارم برای جیسونگ شیرموز درست میکنم ، توئم میخوای؟
فلیکس : ممنون میشم
مینهو : برو دست و صورتت رو بشور تا برات درست کنم.فلیکس سمت دستشویی رفت.
بعد از درست کردن شیرموز یه لیوان رو پر کردمو سمت اتاقم که جیسونگ توش بود رفتم.
یه در کوچولو زدمو در رو بازکردم
جیسونگ روی تخت نشسته بود و به تاج تخت تکیه داده بود و زانوهاش رو توی شکمش جمع کرده بود.
با ورودم به اتاق سرش رو بالا گرفت و نگام کرد.
سمت تخت رفتم و با لبخند گفتممینهو : بیدار شدی؟
روی تخت کنارش نشستمو لیوان شیرموز رو سمتش گرفتم
مینهو : بیا بخور
چند لحظه مکث کرد و بهم خیره شد.
خیره بهش نگاه کردم ، بی توجه بهم سرش رو به مخالف چرخوند.
اخمی از ناراحتی به ابروهام دادممینهو : عزیزم دیشب هیچی نخوردی ، اگه الانم نخوری بدنت ضعیف میشه
هیچی نگفت ، کاملا سکوت کرده ، آهی کشیدمو لیوان شیرموز رو جلوش گرفتم
مینهو : تا زمانی که اینو نخوری ، من از اینجا تکون نمیخورم
سرش رو سمتم چرخوند ، چند ثانیه بهم خیره شد و بعد لیوان رو ازم گرفت.
اما با صحنه ای که جلوی چشمام اتفاق افتاد ، چشمام از شدت تعجب گرد شد.
جیسونگ بعد از گرفتن لیوان ، اونو روی زمین پرت کرد و شکستش.
اون خیلی عصبانیه ، چشمام رو روی هم فشار دادمو از روی تخت بلند شدممینهو : یکی دیگه برات میارم
از اتاق بیرون رفتمو دوباره یه لیوان شیرموز درست کردم.
فلیکس همونطور که صبحونه می خورد بهم زل زدفلیکس : هیونگ صدای چی بود؟
شیرموز رو درست کردمو توی لیوان ریختم
مینهو : چیز مهمی نیست
سمت اتاق رفتمو دوباره روی تخت نشستمو لیوان رو سمتش گرفتم
YOU ARE READING
Red Amaryllis °Minsung°
Fanfictionکاپل اصلی : Minsung کاپل فرعی : chanlix ژانر : رمانتیک _ درام _ اسمات🔞 روزهای آپ : یکشنبه _ پنج شنبه