لطفا هر پارت رو که میخونین vote بدین چون خیلی برای نوشتن بهم انرژی میده♡
Minho :بعد از خرید لباس هامون و پوشیدنشون از مرکز خرید بیرون اومدیم و سوار موتور شدیم.
جیسونگ از پشت محکم بهم چسبید ، اون یه جورایی از موتور میترسه ، نیشخندی زدمو به سمت شهربازی حرکت کردم..
به شهربازی رسیدیم ، از موتور پیاده شدیم ، جیسونگ با ذوق سمت در دوید و با دستای کوچولوش حصار در رو گرفت.
خندیدمو بعد از قفل کردن موتورم سمتش رفتممینهو : زودباش بیا بریم وگرنه همه بازی هارو نمیتونیم انجام بدیم.
سریع سمتم اومد و به بازوم چسبید
جیسونگ : بریمممم
با دستم موهاش رو بهم ریختمو دستش رو گرفتمو سمت شهربازی دویدیم.
.
.
کلی بازی کردیم ، از ظهر گذشته بود ، نگاهی به جیسونگ کردممینهو : گرسنه ات نیست
با سرش علامت مثبت داد
سمت یه دکه غذاخوری توی شهربازی رفتیم ، دوتا ساندویچ همبرگر با نوشابه مشکی گرفتیمو روی یه صندلی نشستیم
جیسونگ : عوووممم چه خوشمزه اس
نیشخندی زدمو شروع به خوردن کردم.
مینهو : اوهوم خوشمزه اس
لبخندی زد و تند تر شروع به خوردن کرد.
بعد از خوردمون شروع کردیم به قدم زدنمینهو : جیسونگ کاری هست که دلت بخواد انجام بدی؟
جیسونگ : راستش یه چیزی هست که دلم میخواد
مینهو : چی؟
جیسونگ : دلم میخواد برم سینما
مینهو : سینما دوست داری؟
جیسونگ : راستش تاحالا نرفتملبخندی بهش زدم
مینهو : باشه میریم سینما ولی سینما الان بسته اس
جیسونگ : چرا؟؟
مینهو : سینماها عصر به بعد باز میکننچهره اش غمگین شد ، از حرکت ایستادمو بغلش کردم.
مینهو : میخوای تا زمانی که سینما باز میشه بریم رودخانه هان
لبخند پررنگی زد
جیسونگ : اوهوممم
از شهربازی بیرون اومدیم و سوار موتور شدیم و سمت رودخانه هان رفتیم.
بیشتر سه ساعت به موتور تکیه داده بودیمو به رودخونه زل زده بودیم.
واقعا حس آرامش خاصی داشت ، نسیم خنکی می وزید و موهامون رو باد بهم ریخته بود.
نگاهی به جیسونگ انداختم ، خیلی آروم پلک میزد و با زبونش لب های صورتیش رو خیس کرد.
پلک هام با دیدن لب هاش به بالا پرید.
جلو رفتمو خواستم ببوسمش که با گذاشتن دستاش روی سینه ام مانع ام شد ، با تعجب نگاش کردممینهو : چرا؟
جیسونگ : اینجا کلی ماشین رد میشه ، ممکنه کسی مارو ببینهلبخندی زدم
YOU ARE READING
Red Amaryllis °Minsung°
Fanfictionکاپل اصلی : Minsung کاپل فرعی : chanlix ژانر : رمانتیک _ درام _ اسمات🔞 روزهای آپ : یکشنبه _ پنج شنبه