𝑳𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆 𝑩𝒊𝒕𝒄𝒉

648 57 3
                                    

چرا خیلی ها منتظر هستن تا خوشبختی برسه؟! 
خوشبختی اومدنی نیست...خوشبختی ساختنیه .
.
.
برای چی باید به نظر دیگران اهمیت بدی وقتی اونا جای تو زندگی نمیکنن ...
.
.
از دقایقی که میره و دیگر برنمیگرده بهترین خاطرات رو بساز . 
.
.
هیچ وقت فراموش نکن تو بهترینی ☺

* **
ممنون از کسایی که وانشات " Litte Bitch" رو انتخاب کردن .
قبل از شروع وانشات ضروری دیدم یه نکته رو بهتون توضیح بدم.
خوب اول اینکه دنیا وانشات تفاوتی با دنیا خودمون نداره به جز یک چیز ...
تفاوت دنیای  وانشات با دنیا ی ما این هست که پورن استارها یا حتی مدلینگها میتونن طی جراحی پیوند گوش و دم هر حیوانی رو به خودشون بزنن که البته این پیوند درصدی هم داره، مثلا هر چقدر این درصد به 100نزدیک تر باشه فردی که عمل جراحی پوند رو انجام داره بیشتر  خوی اون حیوانی که بهش پیوند پیدا میکنه .
• ••••••••
جلو بزرگترین کمپانی پورن در آمریکا ایستاده بود از استرسی که بابت ابهت آسمون خراش بهش دست میداد دوربین عکاسیش رو بین دستاش فشار داد. 
《 فلش بک دو روز پیش 12 شب به وقت نیویورک》
درحالی که رو تخت نرم و گرمش دراز کشیده بود  با یک دستش گوشی و با دست دیگه دیکش رو گرفته بود؛ فیلم رو پلی کرد صدا ناله ها و بهم خوردن بدن های دو پورن استار تو فضا اتاق میپیچید .
همزمان چانیول شروع کرد دستش رو روی دیکش تکون دادن چش مهاشو بست، خودش رو جا اون مرد گذاشت که به سینه های خوش فرم سکسی خانوم زیرش سیلی میزد .
اره همینه ناخواسته ناله مردونهای از بین لب هاش خارج شد و بعد از مدتی تو دست های خودش به کام رسید .
فیلم هم تموم شده بود وقتی چشماش رو باز کرد تعجب روی صورتش رخت انداخت .
" آگهی استخدام برای بزرگ ترین کمپانی پورن "
بهتر از این نمیشد یه موقعیت شغلی تو محبوب ترین جای ممکن تو دنیا، از نظر چانیول اونجا یک کمپانی نبودی بلکه بهشتی بود .
با دقت به آگهی نگاه کرد اون کمپانی دنبال یه عکاس بود چی از این بهتر .
یه حسی به چانیول میگفت این آگهی کائنات بابت عذر خواهی و اون همه بدبیاری که جلو چانیول چیده بودن گذاشتن .
خوب چانیول رشته اصلیش عکاسی بود ولی هیچ موقعی محل کار مناسب پیدا نکرده بود .
شماره مورد نظر رو داخل گوشیش سیو کرد تا در عصر وقت تماس بگیره شرایط استخدام رو بپرسه. ولی اگر شانس میآورد و کسی زودتر از چان به اون بهشت نمی رفت .
《 پایان فلش بک》
به سمت ساختمون رفت، داخل آسانسور شد طبقه مورد نظر رو انتخاب کرد .
به انعکاس خودش تو آینه نگاهی انداخت؛ دستی به موهای فرش کشید خودش رو برانداز کرد کمی بعد آسانسور ایستاد به سمت میز منشی رفت .
_وقت بخیر با آقای کریس وو کار داشتم
زن سرش رو بالا آورد و با چشمای درشت و سیاهش به چانیول زل زد. چانیول تمام تمرکزش رو برای اینکه به سینه های بزرگ خانوم نگاه نکنه گذاشت.
+وقت قبلی دارید؟ 
_بله! 
+بشینید لطفا 
به صندلی کنار میز اشاره کرد و چانیول به تبعیت از حرف خانوم رو صندلی نشست.
خانوم تلفن کنار میز رو برداشت. 
+آقای وو شخصی باهاتون کار دارن میگن وقت قبلی دارن 
تلفن رو از گوشش فاصله داد
+میتونم بپرسم برای چه کاری با ایشون کار دارید .
_من برای آگهی استخدام اومدم
و خانوم همون حرف رو پشت تلفن تکرار کرد .
+می تونید برید داخل
چانیول بلند شد چند تقه به در زد بعد از کسب اجازه داخل اتاق شد.
مردی قد بلند که جذابیتش هر کسی رو به وجد می آورد پشت میز نشسته بود .
_سلا م
مرد به احترام بلند شد و دستش رو سمت چانیول دراز کرد
+سلام 
_پارک چانیول هستم 
+منم کریس وو هستم از آشنایی باهات خوشبختم 
_منم همین طور 
چانیول نزدیک ترین صندلی کنار میز رو برای نشستن انتخاب کرد.
_به خاطر آگهی استخدام به کمپانیتون مراجعه کردم.
+بله در جریان هستم میتونم مدرک تحصیلیتون رو ببینم؟ 
_بله 
چانیول بلند شد تا پوشه ای که حاوی مدرک هایی که از دانشگاه گرفت به مرد پشت میز بده .
از اولش هم برای رشته عکسایی به آمریکا اومده بود ولی بعد از تموم شدن دانشگاه اون موقعیتی که خودش و خانوادش انتظار داشتن به دست نیاورد .
+خوب از وقتی ما اون آگهی استخدام رو گذاشتیم افراد زیادی به کمپانی مراجعه کردن، همین طور که می دونید کمپانی ما یکی از معروف ترین کمپانی ها هست که به اندازه طرفدارهاش رقیب هایی هم داره به خاطر همین ما در استخدام افراد بسیار سخت گیر هستیم خوب الان به اتاق عکاسی میریم و تو چند
نمونه عکس میگیری اگر کیفیت کارت خوب بود از فردا میتونی اینجا کار کنی .
همراه کریس از اتاق خارج شد و سوار آسانسور شدن کریس طبقه ای که مربوط به قسمت عکاسی بود رو انتخاب کرد.
خوب محل عکاسی بزرگ تر از چیزی بود که چانیول فرض میکرد. درست فکر کرده بود اینجا خود بهشته .
+سوهو حاضره
*بله آقا اتاق منتظر شماست 
تا زمان مکالمه کوتاه کریس با شخصی چانیول با کنجکاوی به اطراف نگاه میکرد که سنگی  نگاه کسی رو روی خودش حس کرد.
یه خانوم که چشمای آبی کریستالی با دم و گوش سیاه بهش چشم دوخته بود .
از چشم ها و دم خانوم سخت نبود چانیول خیلی راحت میتونست بگه اون خانوم پیوند هاسکی انجام داده بود بدش عریان بود و دمش رو آروم تکون میداد .
+بیا بریم چانیول 
چانیول از اون خانوم و بدنش چشم کند و پشت کریس به راه افتاد و وارد اتاق بزرگی شدن که تم آبی آسمانی و سفید داشت .
چشم به پسری افتاد که چهار زانو منتظر نشسته، بالا سرش دوتا گوش خاکستری داشت .
+حالت چطور سوهو؟ 
*اگر کینگت رو داخلم حس کنم حالم از اینم بهتر میشه
چانیول گوشی اتاق فقط نظارگر بود .
کریس بعد از در آوردن تمام لباس هاش سمت تخت رفت روی تخت با زانو هاش ایستاد .
+چانیول میتونی موقعه سکس ما عکس بگیری، تاکید میکنم اگر کیفیت کارت خوب باشه از فردا استخدام ی
ضربه آرومی به صورت پسر رو تخت زد
+پس محتاج دیکم هستی؟ 
*اره خیلی 
بعد از تموم شدن حرفش بانی چهار دست و پا شد سرش رو خم کرد، دیک نیمه بیدار کریس رو داخل دهنش جا داد .
چانیول لنز دوربینش رو برای اطمینان تمیز کرد و نزدیک تخت شد شروع کرد به عکس گرفتن .
کریس شروع کرد آروم دهن پسر ضربه زدن مو بانی رو بین دستاش گرفت.
سوهو دیک کر یس رو از دهنش خارج کرد با زبونش اطراف دیک رو لیس زد سرش رو پایین آورد بیضه مرد بزرگ تر با صدا داخل دهنش کشید .
کریس از بین دندون های چفت شدش غرید: بازی دیگه بسته خرگوش کوچولو 
محکم مو سوهو چنگ زد باعث شد صدا سوهو بالا بره دیکش رو داخل دهن سوهو کرد و محکم به ته گلوش ضربه میزد و باعث میشد صدایی از دهن سوهو خارج شه.
چشم چانیول به مایه منی خورد که از دیک سوهو سرازیر میشد به نظرش اینم صحنه خوبی میشد؛ کمی نزدیک شد کمرش رو خم کرد سعی کرد تو زاویه ای عکس بگیره که علاوه بر کینگ کریس که تو دهن پسر جا شده قطرات بی رنگ که از دیک تحریک شده سوهو ریخته میشه عکس بگیره .
کریس نشست و تیکیش رو به تاج تخت تکیه داد کراباتی تو دستش رو سمت سوهو پرت کرد  +ببندش نمیخوام قبل من ارضا بشی 
سوهو چشمی از سرخوشی گفت و همون طور که کریس خواسته بود دیکش رو با کرابات بسته.
سمت کریس اومد رو شکمش نشست، بلافاصله اسپنک به باسنش خورد
*آییی 
کریس بدون آمادگی دیکش رو داخل سوهو کرد.
صدا داد سوهو داخل اتاق اکو شد؛ کریس سیلی به سوهو زد
+بازم که شدی اون پسر پر سر و صدا
سوهو از درد خم شده بود؛ کریس باسن سوهو از هم فاصله داد شروع کرد داخلش ضربه زدن سوهو چنگی به سینه کریس زد .
کریس ضربه محکم تری به صورت سوهو زد
+قوانین موقعه ای که به فاک میری بگو 
یک..سر و صدا زیاد نمیکنم" لبش رو از درد گاز گرفت تا صدا دادی ازش خارج نشه" دو تا..تا وقتی اجازه ندادید ناله نمیکنم...سه تا وقتی اجازه نگرفتم...حق لمس ندارم..چهار"...
اسپنک دیگه ای به باسنش خورد" چهار موقعه به فاک رفتن مستر صداتون کنم 
+خوبه بانی خوب حالا م یتونی ناله هات رو آزاد کنی 
*اووم...مس..مستر همینه 
+همون طور که میدونی کینگم با ارزش تر از تو هست بانی ولی میبینی با سخاوتمندی دارم داخلت تکونش میدم 
سوهو فریاد هایی از لذت میزد و پیچ میخورد، دیگه نتونست تحمل کنه به دیکش چنگ زد از نارضایتی نالید 
*مستر لطفا  بهم اجازه بده
طولی نکشید که سوهو پخش شدن گرمایی رو داخل خودش حس کنه، کریس گره کرابات رو باز کرد
+حالا اجازه داری 
در تمام زمان سکس صدا دوربین عکاسی هم بود که به جز ناله های سوهو و کریس داخل اتاق میپیچید؛ چانیول موقعه سکس دو نفر رو تخت تمام تلاش رو کرده بود  تا به اون موجود لا پاش بفهمونه الان وقت بیدار شدن نیست .
از اتاق بیرون اومدن کریس روبه چانیول کرد 
+دنبال مایکل برو اون تورو به جایی میبره بعد بیا پیش من تا اون موقعه عکس هایی که گرفتی ظاهر میشن و درباره بودن یا نبودنت تصمیم میگیرم
_بله 
دنبال پسر به راه افتاد بعد از گذشت چند اتاق جلو یکی از اتاق ها مایکل ایستاد 
~برو داخل این اتاق 
چانیول متعجب به پسر روبهرو نگاهی انداخت، بعد وارد شدن و بلافاصله در اتاق  پشت سرش بسته شد.
فضا اتاق مثل اون اتاقی که عکس گرفته بود بزرگ نبود؛ اولین چیزی که نظر چانیول به خودش جلب کرد پسری بود با دم و گوش روباره. 
پسر با چشمای فریبنده و سبزش بهش چشم دوخت.
+خیلی وقته منتظرت رو تخت نشستم ارباب 
چانیول با تعجب انگشت اشارش رو سمت خودش گرف ت
_من؟! 
+اره تو مگه تو ارباب من نیستی؟ 
_فکر کنم اشتباه شده
+اسمت چیه؟ 
_پارک چانیول چطور؟ 
+خوب پس تو ارباب منی اشتباه نکردم، منم بکهیون هستم میدونی از کیه اینجا منتظرم تا بیای؟ 
_فکر کنم اشتباه شده 
سمت در چرخید ولی بکهیون پیش دستی کرد سمت در پرید در قفل کرد کلید طرفه دیگه اتاق انداخت  +تا منو به فاک ندی نمیزارم بری ارباب
چانیول واقعا کلافه بود. اون از سکسی که جلوش انجام شده بود اینم از این موجود عجیب که ارباب خطاب قرارش میداد .
چهار دست و پا به سمتش رفت چانیول عقب رفت بکهیون چانیول رو روی تخت هل داد .
چانیول خوب میدونست این اتاق دوربین داره و ممکنه موقعیتی که قرار بود کسب کنه از دست بده ولی فاک واقعا نمی تونست مقاومت کنه .
بکهیون کفش چانیول از پاش درآورد رو زانو هاش بلند شد از رو شلوار لیسی به برآمدگی شلوار زد.
شلوار و لباس زیر چانیول رو از پاش خارج کرد. انگشت هاش رو دور دیک چانیول حلقه کرد بعد از چند بار ماساژ دیک چانیول رو کامل داخل دهنش برد .
چانیول چنگی به موهاش زد و فاکی زیر لب گفت هم احساس کلافگی از شغلی که به دست نمیآورد هم احساس لذت و جریان خون که به پا یین تنش میرفت داشت.
تصمیم گرفت اول از این پسر که جلو پاهاش زانو زده نهایت لذت ببره بعدش بابت شغلی که به دست نیاورد ناراحت بشه .
به موهای پسر چنگ زد و سرشو محکم عقب جلو میبرد پسر گاهی سرفه میکرد ولی برای چانیول مهم نبود بود؟ 
چانیول نگاهی به پسر انداخت که صورتش از کمبود هوا به کبودی میزد و از پایین بهش نگاه میکرد.
موهای پسر رو برای هشدار کشید
_هوا دهنت رو خالی کن 
بکهیون از حرف چانیول اطاعت کرد هوا دهنش رو خالی کرد لباش رو دور دیک چانیول حلقه کرد برزاق دهن بکهیون همراه با منی چانیول مخلوط شده بود و از کنار لبش سرازیر میشد .
سر بکهیون عقب کشید و بکهیون از کمبود اکسیژن بدنش به سرفه افتاد سینش می سوخت ولی فاک همین سوزش سینش هم دوست داشت. 
چانیول از موهاش گرفت و بلندش کرد به کمر رو تخت خوابوند کمی از وزنش رو روش انداخت سه تا از انگشت هاش رو داخت بکهیون کرد .
_خوب ساکشون بزن تا با انگشتم باسن هرزتو آماده کنم 
شروع کرد به گاز گرفتن شونه های بکهیون، بکهیونم هم زبونش رو روی انگشت های چانیول میکشید به خاطر انگشت های داخل دهنش ناله هاش خفه میشد.
چانیول انگشت هاش رو از دهن بکهیون خارج کرد .
+ارباب اگر لیاقت دیکت رو دارم ازت میخوام که منو آماده نکنی لطفا دیکت رو داخلم کن میخوام از درد صدات کنم 
چانیول از تعجب یه تا ابروش رو بالا انداخت
_اگر این چیزی هست که میخوای باشی، گونتو به تشک بچسبون باسنت رو بگیر بالا 
بکهیون چیزی که چانیول میخواست رو انجام داد؛ چانیول بعد از درآوردن پیرهن پشت بکهیون قرار گرفت.
بکهیون دمبش رو تکون میداد چانیول دم بکهیون گرفت و کمی کشید بعد کامل واردش شد.
بکهیون جیغی زد و ملافه تخت بین مشتش فشرد پلکاش رو از درد بهم فشار داد +ار...ارباب..اهه
چانیول هیسی از تنگی بکهیون کشید و شروع کرد به حرکت دادن کمرش.
بکهیون لب پایینش رو محکم گاز میزد باسنش رو از درد تکون میداد چانیول اسپنکی به باسنش زد  _تکون نخورد...صدا ناله هات بکهیون 
+ار..ارباب..شما خیلی بزرگ..آااییی 
چانیول موهای بکهیون گرفت و به عقب کشید بکهیون دستش رو روی دست چانیول که موهاش رو میکشید گذاشت صورتش از اشک خیس بود. درد داشت ولی باسن هرزش همین درد هم دوست داش ت
+ارباب شما واقعا...واقعا کینگ هستید احساس میکنم...دارم..اهه...پاره میشم
چانیول از شونه بکهیون گرفت و بلندش کرد؛ کمر بکهیون به سینه چانیول چسبیده بود. نیپل سینه بکهیون بین انگشت هاش فشار داد.
ناله از لذت بکهیون بلند شد  +همونجا...همنوجا ارباب 
_نقطه شیرینت هوم؟!!چرا ازم التماس نمیکنی که به همون جایی که میخوای ضربه بزنم؛ ببینم واقعا لیاقت داری لذت ببری؟ 
بکهیون بی معطلی به چانیول التماس کرد
+ارباب خواهش میکنم بهم لذت بدین لطفا؛ بهتون ثابت میکنم لیاقت لذتی که بهم میدید رو دارم
بکهیون جیغی از لذت زد و بدنش مورمور شد
چانیول انگشتش رو دور گردن بکهیون حلقه کرد باعث شد نفس کشیدن کمی براش سخت بشه. چشمای بکهیون به خاطر ضربه های لذت بخش چانیول به بالا رفت .
_نمیخوام قبل من بیای پس به نعفته با دستای خودت اون هویج پلاستیکی لا پات محکم بگیری 
*
در اتاق به صدا اومدن نگاهش رو از صفحه کامپیوتر گرفت.
سهون وارد اتاق شد
^این طرف که امروز اومده کارش رو خوب انجام داده...ببین چقدر خوب عکس گرفته 
کریس که نمی تونست پوزخندش رو پنهان کنه به عکس ها زل زد حرفی نداشتن .
+اره خوبه فقط من میخوام از پارک چانیول یه پورن استار بسازم 
سهون همین طور که داشت از خودش پذیرایی میکرد با حرف کریس قهوه پرید گلوش و به سرفه افتاد
^چی گفتی؟!! 
+از همون اول که اومد قد و هیکلش واقعا به چشمم عالی اومد به جز اینکه به تغیر هایی هم نیاز داره 
^چه شوخی مسخره ای
+شوخی نمیکنم سهون قبل از اینکه بریم تا عکاسی رو شروع کنه به مایکل گفتم بکهیون به یکی از اتاق ها ببر تا چانیول رو تحریک کنه ببینم چقدر کارش درسته ولی اینطور که میبینم این پارک فرا تر از یک پرون استار کار میکنه میگی نه بیا از مانیتور ببین چطور بکهیون به فاک میده 
سهون از روی کنجکاوی بلند شد و به سمت میز کریس رفت
* **
بکهیون جلو پاش منتظر زانو زده بود چانیول بعد از چند بار هندجاب رو صورت بکهیون به کام رسید
_خوبه... واسم بیا لیتل بیچ 
بکهیون از پایین به چانیول نگاه کرد کنار لبشو با شیطنت آروم گاز گرفت.
با کمی هندجاب روی زمین ارضا شد.
چانیول بدون نگاه به بکهیون لباس رو پوشید ولی بکهیون رو زمین نشسته بود با چشمای سبزش به مرد رو تخت نگاه میکرد .
بلند شد کل ید از گوشه اتاق برداشت در باز کرد و رفت .
بکهیون از خستگی خودش رو روی تخت پرت کرد که بلافاصله از درد کمرش صداش بلند شد.
+فااک 
دستشو سمت مقعدش برد تا کمی خودش رو معاینه کنه وقتی دید مقعدش زیادی باز شده پوزخندی زد
+کینگ لعنتی، ای کاش میتونستم باهاش یه قرار BDSM ببیندم 
* **
وارد اتاق کریس شد. 
مرد پشت میز لبخندی رو لباش نقش بسته بود .
+خوب چانیول من عکس ها رو دیدم، کیفیت کارت خوبه ولی ...
چانیول با استرس کف دستش رو به شلوارش مالید 
+ولی حیف نیست کمر به این خوبی بی استفاده بمونه 
_بله؟! 
+کمان من تو قدرت کمر خوبی داری علاوه براین فاکر فوقالعاده ای هم هستی نظرت چیه با کمپانی ما قرار داد ببندی منم تورو تبدیل به بهترین پورن استار آمریکا میکنم
*
از کمپانی خارج شد. امروز به اندازه یک عمر تعجب کرده بود .
قرار شد هفته بعد با کمپانی قرار داد ببنده باورش نمیشد انقدر خوشحال بود که اگر سینش از خوشحالی شکافته میشد و یه عالمه پروانه از سینش بیرون میزد تعجب نمیکرد امروز انقدر اتفاقات افتاده بود که جا تعجب واسه همچین چیزی نمیزاشت .
+پاارک 
چرخید و به پسری که با گوش و دم روباه لنگ لنگان به سمتش میومد نگاهی انداخت.
بکهیون به محض رسیدن به چانیول از بازوش آوزون شد .
+خوب جناب فاکر چطور پیش رفت قرار داد میبندی؟ 
چانیول بدون توجه به بکهیون راه افتاد
_پس تو میدونستی
بکهیون بلند خندید 
+معلومه میدونستم مایکل بهم توضیح داده بود خوشحالم باهات در آینده همکار میشم
چانیول سکوت اختیار کرد فقط راهش رو ادامه میداد
بکهیون بازو چانیول کشید .
+نظرت چیه منو به خاطر این قرار داد خوب نوشیدنی دعوت کنی

_نه وقتش رو دارم نه حوصلش رو 
+پسر اونی که باید خسته باشه منم، لعنتی تو عالی هستی تو سکس...ببین همه منو چطور نگاه میکنن میبینی همه منو میشناسن به زودی توم فرد معروفی میشه پارک چانیول کینگ سایز ایالات متحده آمریکا 
چانیول ایستاد 
_چقدر وراجی چی میخوای که این همه آوزونم شدی؟ 
بکهیون سرشو بالا آورد به چشمای مشکی چانیول چشم دوخ ت
+میخوام دوباره به فاکم بدی 
چانیول از تعجب قیافش مچاله شد 
_چیی؟
پسر کوچیک تر چشماشو تو کاسه چرخوند
+نمی فهمی یا خودتو زدی به نفهمی...بابا من به اون عوضی لا پات اعتیاد پیدا کردم خیالت راحت شد...بیا بریم بار بعد تو یکی از اتاق ها سوراخمو به فاک بده حتی اگر خون اومد بازم راضی هستم 
_میخوام برم خونه 
+اووو منو میخوای ببری خونت؟؟ 
_گفتم میخوام برم تنهایی بدون هیچ آوزونی 
+خسیس نباش دیگه بیا بریم بار 
چانیول  سوار تاکسی شد
_اول میریم خونم بعد از گذاشتن وسایلم میریم بار 
از چشم های بکهیون اکلیل و ستاره بارید

فضا تاریک و شلوغ بود .
بو عرق و الکل قاطی شده بود گوشه ای از بار پسری رو پاهای  پسر بزرگتر نشسته بود 
هر دوتاشون بوسه عمیقی پیش میبردن 
بکهیون با هیجان دمش رو تکون میداد +میشه بریم اتاق من دیگه طاقت ندارم
_بریم 
بکهیون از پا چانیول پرید پایین. چانیول شیشه الکل برداشت پشت سر بک به راه افتاد .
به سمت یکی از اتاق های که درش باز بود رفتن .
در پشت سرش بست، بکهیون تند تند درحال درآوردن لباسش شد چانیول رو تخت نشست شلوارش رو در آورد .
_پشتت رو به من کن خم شو دستت رو بزار رو زانوهات 
بکهیون همون کاری که چانیول گفت انجام داد .
چانیول به مقعد باز بکهیون نگاهی انداخت شیشه الکل به سوراخ پسر نزدیک کرد با کمی فشار لبه بطری داخل سوراخ پسر جا شد.
شیشه رو بالا برو تا الکل داخل پسر ریخته شه
+عااا ...
_تا وقتی نگفتم صدا ناله هات بلند نشه
+چ..چشم
چانیول با آرامش دونه دونه دکمه های پیرهنش رو باز کرد .
بطری بیرون کشید ...
_برگرد دستتو بزار رو تشک تخت تا تعادلت رو از دست ندی. 
از پشت به سوراخ پسر که ازش الکل بیرون میومد بعد به آرومی به دیک کوچیکش می رسید و سرانجام چیکه میکرو نگاه کرد .
پهلو بکهیون گرفت یه ضرب واردش شد، بکهیون دوتا لبش رو داخل دهنش فرستاد تا صدایی ازش خارج نشه.
چانیول اسپنکی به لپ باسنش زد 
_صدای ناله هات 
+اههه...اوومم ار..باب 
چانیول اسپنک دیگه ای نثار باسن بکهیون کرد 
+فااک..فاک می..عاااا 
صدا برخورد بدنشون داخل اتاق میپیچید
+ارباب من...من نزدیکم 
چانیول گوش قرمز بکهیون تو مشتش فشرد 
_ موقعه سکس چی گفتم؟ حق نداری قبل من بیای 
بکهیون از درد گوشش به گریه افتاد 
+چ..چشم 
بعد از چند ضربه دیگه داخل بکهیون به اوج رسید. ازش بیرون کشید 
_میخوام خودتو انگشت کنی بعد بیای
بکهیون از حرف چانیول کمی دلخور شد ولی مهم نبود، پشتشو به چانیول کرد رو زانو هاش نشست آرنجش رو زمین گذاشت باسنش بالا گرفت چهارتا انگشتش رو باهم وارد خودش کرد  +اوووم ...
انگشت هاشو حرکت کرد تا نقطه حساس رو پیدا کنه خیلی طول نکشید که بافت اسفنجی مورد نظر رو پیدا کنه .
هم زمان با دیکش ور رفت و بعد داخل دستش ارضا شد سمت چانیول برگشت به چشماش زل زد دست کثیف شدش رو لیس زد. 
_ تو یه هرزه واقعی هس تی 
+تاحالا بهت گفتم عاشق این هستم که تحقیرم کنی؟ 
_از تحقیر شدن بدت نمیاد؟ 
بکهیون چهار دستو پا نزدیک چانیول میشه لیسی به دیکش میزنه 
+اخه کی با چهار تا تحقیر میمیره 










END

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Sep 18, 2021 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

𝑳𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆 𝑩𝒊𝒕𝒄𝒉 Where stories live. Discover now