[ این قسمت : بانیِ قهرمان ]
ساده نبود ولی انجام شد.
تهکوک تونستن با کش رفتن گربهی عزیز جین، فرار کردن از دست سگ آدمخوارش، خزیدن از زیر گل و گیاهها، پریدن از روی دیوار و دویدن تا سر حد مرگ از خونه فرار کنن و همینکه به ون صورتی رسیدن تهیونگ اول جونگکوک رو به داخل هدایت کرد بعد خودش شیرجه زنان، فریاد زد._ حرکت کن تا گیر نیفتادیم!!!
سکوت..
خب باید بگم اون عربده تو گلوی تهیونگ خشک شد وقتی دید هیچکس اونجا نیست پس با شوک به چشمهای وحشت زدهی کوکی زل زد.
+ اونا کجان؟!
جونگکوک با ترس پرسید و تهیونگ با در آوردن اون جوراب رومخ نگاهی به بیرون انداخت اما هیچ اثری از دوستهاش ندید، اونا کود شده، رفته بودن تو دل طبیعت.
_ بهرحال بانی.. قانون دزدهای دریایی اینه.. کسی که جا بمونه، جا مونده!
تهیونگ که از استرس و خشم بابت پاره شدن پاچهی شلوارش توسط اون سگ که دنبالشون افتاده بود، دلش میخواست سر به تن هیچکس نباشه گفت و پرید جلوی ون تا خودش ماشین رو برونه، بهرحال نمیتونست اون صحنه که کم مونده بود دیکش تو دهن اون سگ رنده شه رو فراموش کنه، شانس آورد کوکی اونجا بود و نذاشت همچین اتفاقی برای پسرخالش بیفته.
+ ولی ما که دزد دریایی نیستیم!
جونگکوک که انتظار همچین حرکتی رو از تهیونگ نداشت با گیجی جواب داد، از پشت به صندلی راننده چسبید و بعد از درآوردن جوراب از سرش به نیم رخ عصبانی پسرخالش خیره شد، وقت دید زدن نبود ولی لعنت اون پسر واقعاً خیلی جذاب شده بود.
با چشمهای درشت عصبانیش که به جلو زل زده بود، رگ برجسته ی گردنش، موهای آشفته و حتی اون دونه های عرق که روی پیشونیش بودن هم از نظر کوک جوری جذاب بودن که نمیشد ازشون چشم برداشت و همه چی زمانی بهم ریخت که تهیونگ اون نگاه جدی و جذابش رو چرخوند و متقابلاً به کوک زل زد، جوری که سلول های مغز پسر از طریق گوشش با سقوط آزاد خودکشی کردن پس نفسش رو حبس کرد.
_ دزد که هستیم!
+ نه.. ما یه.. گروهیم!
حتی خودش هم نفهمید چجوری در جواب پسرخالش اون حرف رو زد. احساس فلجی شدیدی تو وجودش داشت و حتی یه ذره هم عقب نکشید وقتی تهیونگ بیشتر سمتش چرخید و فاصلشون خیلی کم شده بود.
اون پسر با چشمهای کشیده و گیراش خوب به پسرخالش نگاه کرد و با رها کردن نفس عمیقی سرش رو تکون داد، حق با کوکی بود، هرچقدر هم که تهیونگ از دست همه شاکی بود و نقشه ریخته بود تا ببرتشون بندازتشون تو چاه پشت مدرسه بازم نباید دوستهاشو جا میذاشت تا توسط سگ های جین خورده شند، خودش باید دخلشون رو میآورد.
YOU ARE READING
Crush | T.K
Teen Fiction[Completed] همه چی از یه کراشِ ساده شروع شد. جایی که تهیونگ پسرخالهی خبیثِ جونگکوکه و میخواد بهش کمک کنه تا به کراشش برسه اما چی میشه اگه این وسط به جای رسوندنِ اون دو نفر به هم، خودش عاشق بشه؟! - عنوان: کراش. - وضعیت: اتمام یافته. - ژانر : کمدی...