منتظر جيمين ميمونم . ميدونم مياد تا باهام دعوا كنه و در بهترين حالت يك راند بازي خشن.خيلي خب قبول ميكنم رفتارم خوب نبود! ولي اون بايد بهم ميگفت كه پارتنر جديد داره!
از اينكه دوباره بايد اين دوره رو بگذرونم خوشم نمياد.
كمي بي انصافي ميكنم. اينكه درخواست بازي رد بشه اتفاق غير طبيعي نيست. بارها بوده جيمين سر زده براي بازي اومده و به خاطر اينكه دوست دخترم كنارم بوده كلافه و بدون گفتن يك كلمه خونه رو و ترك كرده .نگاهم به تيك تاك ساعته و ليوان ويسكيم. دستمو روي برامدگي هاي طرح پايين ليوان ميكشم.
نيشخندي ميزنم.
منتظر بودن براي بازي گاهي از خود بازي جذاب تره !صداي زنگ در مياد! بالاخره! حتي كمي دلخور ميشم ! انتظار داشتم زودتر دختره رو دست به سر كنه
جيمين شاكي مياد داخل و بلافاصله بهم مي توپه:
-كه موتوراشو راه ميندازه آرههههههه؟نيشخندي ميزنم و دستمو پشت كمرش ميذارم و به سمت خودم ميكشونم.
ليوان ويسكيمو جلوي لباش ميگيرم. دلم ميخواد لپاشو گاز بگيرم.
كمي مينوشه .
تنها سوالي كه مخمو كل شب خورده ميپرسم:
-چند وقته؟!جيمين چشم غره اي بهم ميره:
-به تو چه!نيشخندي ميزنم . جيمينيم هنوز عصبانيه.
و منم خوب بلدم جيمينيه عصباني رو رام كنم! از رام كردن جيمين منطقي خيلي آسون تره.
همون جور كه دستمو روي كمرش ميكشم جلوي پاهاش ميشينم و دهنمو به عضوش كه توي شلوارشه ميچسبونم.
و نگاهش ميكنم. نميدونم توي نگاهم چي ديد ولي با شك زمزمه كرد:
-تو هيچ وقت بازي نميخواستي!زبونمو در ميارم و روي پارچه ميكشم:
-هيچ قانوني براي اينكه فقط تو اجازه داشته باشي بازي بخواي نداريمجيمين زير لب تاييدم ميكنه و سرمو بيشتر به بين پاهاش فشار ميده...
ازش فاصله ميگيرم و با بيخيالي ميپرسم:
-تخت يا كاناپه ؟جيمين نفسشو فوت ميكنه:
-تخت.لبخند پيروزيم خيلي واضحه سعي ميكنم لبامو جمع كنم ولي نميشه!
با لذت دستمو مشت ميكنم!! يسسسسسسسسسسس!!!!!!جيمين كلافه است ولي نيشخند من از روي لبام پاك نميشه
لباسامو در ميارم و جيمين وارد حموم ميشه.
خندم ميگيره خودش ميدونه قراره سرويسش كنم!من حتي به خودم دست هم نزدم ولي از فكر ادامه شب كامل سفت شدم! جايزه ي من سكسه ... الان واقعا ميتونم اينو قبول كنم!
ميرم تو تخت و قوطي لوبريكانتو در ميارم...
به طرز عجيبي سردرگم نيستم ... جيمين كنارمه... و انگار همين برام كافيه كه علامت سوالاي توي ذهنم نا پديد بشن. جيمين كنارمه و مهم نيست چه رابطه فاكدآپي باهاش دارم مهم اينه كه حاضر نيستم ازش دست بكشم
ESTÁS LEYENDO
Game : Do You Want To Play?
FanficDO YOU WANT TO PLAY? S1: Vmin -complete S2: coming soon!!! خلاصه فصل اول: منتظرم پيشنهادشو مطرح كنه ... هميشه اون شروع كننده است. ولي جيمين چيزي نميگه و اجازه ميده گرماي الكل بيشتر روي بدنش تاثير بذاره... نوشيدنيشو تموم ميكنه: -بازي كنيم؟ با شنيدن...