ظهر بود دمه دمه های غروب هوا گرم شده بود پنجره رو به بیرون باز بود
روی تخت دراز کشیده بودی فقط یه شورت تابستونی داشتی دهن باز خوابیده بودی من هم ت آشپزخونه مشغول درست کردن شام
صدای بیرون اذیتم کرد اومدم اتاق می خواستم پنجره ببندم چشم می خوره به دیک که تو خواب شق کرده بودی پنجره رو آروم بستم اومدم سمت خواستم دستم رو ببرم به سمت دیکت دیدم ت خواب سنگینی هستی گفتم الان وقتش نیس رفتم اشپزخونه وسایل و شام اینا رو چیدم ودکا و شامپاین ها با گلس ها گذاشتم رو میز پذیرایی
pause:
« این رو یه مهمون هم داشتیم دوست صمیمی ت قراره بود بعد یه سال بیاد خونمون »
.
همه چی آماده شد برای یه شب خوب همه چی مرتب ولی من هنوز به دیک فکر می کردم ت خواب برای کی شق کرده بودی
اومدم اتاق که لباسم رو عوض کنم که نگام به دیکت افتاد شق کرده بودی جوری که ادم احساس می کرد هر لحظه امکان داره شورت ت رو پاره کنه
رفتم لباسم رو عوض کردم
°یه شلوار جین سیاه زاپ دار برداشتم و یه تی شرت طوسی رنگ پوشیدم
ساعت حوالی شش شده بود کم کم وقت اومدن مهمون ها شده بود
یه اهنگ ملایم پلی کردم اومدم اتاق ت پنجره ها رو باز کردم از طبقه ۲۰ به بیرون نگاه می کردم یه عاح کشیدم برگشتم ماگ م رو از روی میز برداشتم و رو به بیرون اب داخل ماگ رو خوردم ... ماگ رو گذاشتم رو میز برگشتم که از اتاق خارج شم گفتم این روکی شق کرده بیدار هم نمیشه روی کیر شق کردت یه سیله زدم دومی که خواستم بزنم بیدار شدی
+چته:چرا میزنی باز هم لازمت میشه
-چمه ساعت نگاه الان میرسن
+شت
رفتم سر کمد لباس یه پیراهن سیاه ساده و یه شلوار جین طوسی برداشتم انداختم روت
-اون شرت ابی هم عوض کن دیروز روش کام کردی کثیفه
+باشه ، بوی سوخته میاد چیزی سوزوندی
-کیک،شت .. برگشتم حالیت می کنم
بدو بدو از اتاق خارج شدم
رفتم سر فر درش باز کردم دود همه جا رو گرفته بود ولی کیک یکم زیرش سوخته بود طمع ش فرقی نکرده بودزنگ در رو زدن من رفتم باز کردم بعد اومدم اتاق که باهم بریم پیشواز مهمون ها دیدم لباس هات رو عوض نکردی خودت رو لوس کردی
-ای گندت بزن باشه من لباس ها رو کمک می کنم تنت کنی شرت کشیدم پایین یه هو دیکت به صورتم خوردم برگشتم سمت یه خنده ملیح زدم زبونم آوردم جلو زیر سر دیکت رو خیس خیس کردم با دست راستم تخم هات رو لمس کردم
:زمان سکس نبود ولی نث سگ حشری شده بودم:زود شرت در آوردم یه شرت سیاه تنگو پات کردم جای دیکت رو اکی کردم
برامدگی روی شرت حشری ترم کرد رفتم جلو بوش کردم برگشتم عقب شلوارت رو دادم بالا که زنگ در واحدمون خورد زود تی شرت ت درست کردم روت عطر Chanel Antaeus
که عطر مورد علاقه هر دومون روت زدم رفتیم جلوی در ، در باز کردم بعد احوال پرسی رفتیم پذیرایی من رفتم اشپزخونه که ظرف ها رو بیارم که وقتی از نیم رخ دیدم دلم اب شد حشریت م چند برابر شد خودمو کنترل کردم اومد رو به روی شما نشستم و به فکر
YOU ARE READING
Sweet meeting
Short Storyخب گایز 😂 از سر بیکاری رفتم این رو نوشتم کوتاه اولین بار هم هست ؛) فحش هم ندید چون تازه کارم 😂