part4 ♧

527 100 129
                                    

.....
-میتونی الان...بیای اینجا؟
صداش رو صاف کرد و ادامه داد
-اون داره از پنجره بهم نگاه میکنه

از جلوی پنجره کنار رفت و همینطور که به سمت اتاق قدم بر میداشت منتظر جواب وویونگ شد

-یعنی میخوای بگی هروقت از پنجره بهت نگاه کرد، من باید بیام اونجا؟

-هی، قرار شد هر وقت گفتم بیای

صدای نفس های بلند وویونگ شنیده میشد و این یجورایی علامت رضایت بود

-باشه...به هرحال قراره بخاطرش حقوقم دوبرابر بشه

یادآوری قولی که سان به وویونگ داده بود خیلی هم خوشایند نبود.

موبایلش رو گوشه‌ی میز گذاشت و تا اومدن وویونگ سعی کرد به پنجره نگاه نکنه.

-زودباش بیا تو

با هل دادن وویونگ،خودش هم داخل رفت و درو بست

تیشرت مشکی جذب،زیادی بهش میومد...

-آدم با بوی فرندش اینجوری برخورد نمیکنه آقا!

سان چینی به بینیش داد و گفت
-بوی فرند اجاره‌ای!

وویونگ پوزخندی زد و دورتادور مبل ها چرخید

-هوممم...خونه‌ی خوبیه!
برگشت و به سان که درحال بازی با موبایلش بود نگاه کرد
-تا کی باید تحمل کنم؟

-تقریبا ۳،۴ ساعت
بدون اینکه سرش رو بلند کنه جواب داد و انگشتاش رو هر لحظه بیشتر روی اسکرین حرکت داد
.....
-اجازه‌ی خروج میدین؟
شالگردنش رو دور گردنش پیچید و همزمان سعی کرد درو باز کنه،اما کشیده شدن دستش مانع شد

-بمون

-چی؟

-شب رو هم بمون...مینهو میدونه که معمولا دوست پسرام شب رو هم کنارم میمونن

پوزخند وویونگ اینبار شدید تر به صدا دراومد و درحالی که گره‌ی شالگردنش رو شل تر میکرد گفت

-با اینکه یکم بی ادبانه بود...ولی قبوله

پالتو و شالگردنش رو درآورد که دوباره تیشرت مشکی و نازکش خودنمایی کرد

سان لبخندی زد و دست وویونگ رو کشید و به اتاق برد

-اینجا اتاق منه...

وویونگ به تخت یک نفره اشاره کرد و گفت
-فکر کنم یه نفر باید رو زمین بخوابه!

سان سرش رو به دو طرف تکون داد و روی تخت نشست
-من اینکارو نمیکنم

یه ابروش رو بالا انداخت و ادامه داد
-میدونم که تو هم نمیخوای روی زمین بخوابی

-درسته،چون نمیخوام مزایای بوی فرند بودن رو از دست بدم

درحالی که سمت تخت میرفت با لحن شیطونی این رو گفت و منتظر واکنشی از طرف سان شد

-عادلانس

PLAY with meWhere stories live. Discover now