یاداشت شمارهی سی از خرگوشی که عاشق شد :
تهیونگ بهم گفت :
وقتی عاشق کسی بشی که احمقه دوتا راه بیشتر نداری :
یا اینکه بیخیالش بشی .
و یا اینکه درست شبیه خودش مثل یه احمق رفتار کنی.
حالا که فکرش رو میکنم واقعا عاشق یه احمق بودن سخته.
خداروشکر که تا الان به همچین موردی بر نخوریدم و تهیونگ هم درست شبیه خودم یه پسر خیلی باهوشه.خوشحالم از اینکه اون رو کنار خودم دارم.
هر بار من در مورد انیمیشنام و اخرین مرحلهی بازی با تهیونگ حرف میزنم یونگی هیونگ از بیرون اتاق داد میزنه : به فَکِ خودت رحم نمیکنی به اون بدبخت رحم کنه که گیر تو افتاده.
تهیونگ گفت :دوست داشتن یعنی اینکه یه نفر رو با همهی نقصهایی که داره بخوائ
میدونی رفیق، گاهی احساس میکنم تهیونگ میخواد منو با این حرفها اماده کنه تا از یه چیزی که خودم نمیدونم چیه بهم بگه.
فقط امیدوارم ترسناک و دردناک نباشه چون ممکنه شبا خوابش رو ببینم.
یونگی هیونگ و جیمین هیونگ برای تولدم که چند ماه دیگس یه کتاب گرفتن.
نمیدونم چرا از اسمش خوشم نمیاد "یاداشهای یک دیوانه".هیونگ بهم گفت که با خوندن این کتاب به صورت دقیق و نکته برداری کردن ازش میتونی تهیونگ رو حسابی شاد کنی.
شاید بخاطر همینه که دارم میخونمش تا ببینم تهش چی میشه.
ولی یه چیزی عجیبه.چرا نوشتههاش انقدر شبیه نوشتههای منه؟!
پایان.
YOU ARE READING
STUPID ONE║KOOKV
Fanfiction«سلام. جئون جونگکوک یه احمقه...» ❈کاپل: کوکوی / یونمین ❈ژانر: شورتپارت / طنزمدرسهای / یاداشت روزانه / هپیاند ❈وضعیت: [کامل شده]✓