یاداشت شمارهی شیش از خرگوش متخصص :
روز ششم ورود تهیونگ به مدرسه است.
من براش شربتِ سرما خوردگی اوردم.
حتی براش چند تا باکس قرص کپسول خریدم تا سریعتر خوب بشه.اولش صبر کردم تا ببینم بیماریش خوب شده، وقتی اتفاقی نگاهش به نگاهم افتاد گونههاش دوباره سرخ شد...
منم خیلی شیک و مجلسی پلاستیک داروها رو به همراه بطری ابم برداشتم.
دست تهیونگ رو گرفتم و از کلاس بیرون بردم و جایی توی سالن مدرسه ایستادم.اون بدون هیچ حرفی دنبالم اومده بود و اعتراضی نمی کرد.
در بطری رو باز کردم، دادم دستش. از توی باکس، یه قرص در اوردم.
چرا حتی بیشتر از قبل گونههاش سرخ شده بود؟!
خب احتمالا مریضیش زده بود بالا و سرخ شدن گونههاش فقط یه واکنش طبیعی از طرف بدنشه تا بتونه از خودش دفاع کنه.
قرص رو توی دهنش گذاشتم.
اونم بدون هیچ حرفی اب زد روش و فرستادش پایین.
وقتی قاشق شربت رو جلوی دهنش گرفتم چشماش حسابی گرد شد ولی بازم چیزی نگفت و گذاشت قاشق رو وارد دهنش کنم.اما همه چیز خوب پیش نرفت و با پریدن شربت توی گلوش محکم شروع به سرفه کردن کرد.
من چند بار زدم توی کمرش تا بهتر بشه اما خب...
اخر سر بردمش درمونگاه مدرسه...
کیم سوکجین - پزشک مدرسه - نگاهی به تهیونگ انداخت و گفت مشکلی نداره و کاملا سالمه.
عجیب نبود؟!
منم حرفش رو قبول نکردم و ماجرای سرخ شدن گونههای تهیونگ رو تعریف کردم.
تهیونگ با شنیدن حرفام حتی بیشتر از قبل سرخ شد.
سوکجین با کف دست به پیشونیش کوبید و نگاه تاسفباری تحویلم داد.منم دست بردار نبودم و بیشتر و بیشتر توضیح دادم براش تا بفهمه که حال تهیونگ خوب نیست. اخر سر انقدر عصبی شد از دستم که بلند به تهیونگ گفت "ادم قحطی بود؟!".
حالا من کاری به حرفای اون دکتر قلابی ندارم.
ولی مگه سرخ بودن گونهها فقط نشونهی تب نیست؟!
فک کنم خودمم مریض شدم.
وقتی دستش رو گرفتم قلبم داشت منفجر میشد.
بیماری قلبی توی خانوادمون ارثیه.نکنه منم داشته باشم ولی پزشکا توی چکاپ یه ماه پیش نتونستن متوجهش بشن ؟!
باید برم دکتر.
CZYTASZ
STUPID ONE║KOOKV
Fanfiction«سلام. جئون جونگکوک یه احمقه...» ❈کاپل: کوکوی / یونمین ❈ژانر: شورتپارت / طنزمدرسهای / یاداشت روزانه / هپیاند ❈وضعیت: [کامل شده]✓