18

174 17 4
                                    

شب شده بود من نامجون پیشه استخر بود و منتظر بود
که تهیونگ بیاد و بپره بغلش تا ببینه اولین واکنش چیه
و واقعا دلش برای ددیش تنگ شده بود
تهیونگ خیلی اروم اروم رفت سمته نامجون و دمه گوشش داد زد
🐯سلام بیبی
ولی نامجون چکن هول کرده بود افتاد تو اب
🐨ته..امم من..شن..شنا بلد نیستم
🐯چیییی
ته سریع پرید تو اب و نامجون را براید استایل بغل کرد و از اومد بیرون
نامجون هم که میخواست کارش را تلافی کنه چشماش را بست و نفسش را تو سینه حبس کرد
تهیونگ وقتی دید نامی نفس نمیکشه زد تو گوشش ولی فایده ای نداشتم برای همین نامجون را گذاشت روی زمین و روش خیمه زد و بوسیدش(منحرف ها کمکش داره میکنه از اینا که میگن دهان به دهان)
نامجون هم که واقعا عاشقه بوسه بود دستاش را دوره گردنه تهیونگ پیچید و تهیونگ که نقشش را فهمیده بود
سرش را کج کرد و بوسه را عمیق تر کرد

گفتم زیاد اسمات داره تو هر پارت یه بوسه میاد🤭😁

ازت متنفرم ولی عاشقتمWhere stories live. Discover now