به سه دسته تقسیم میشدن افراد
شیطان
فرشته
خدایان
ولی هیچکس از اخرین دسته حرف نمیزد چون اصلا وجودنداشت یا شایدم داشت؟ ولی کسی نمیخواست بگه
اون میتونست زیبا مثل فرشته باشه فریبنده مثل شیطان و
عاقل مثل خدایان اون خیلیارو به ترس میاورد
کیم تهیونگ
کسی بود که میتونست همه اینارو باهم داشته باشه
شاید عجیب ولی زیبا بود
شاید زیبا ولی ترسناک بود
شاید ترسناک ولی دلرحم بود
اون مکمل شیطان داستان ما بود
جئون جونگکوک
اون مثل خدایان عاقل نبود چون بیشتر از یه کلمه ب درد
نخور بود اون مثل فرشته ها زیبا نبود چون فرشتهها جلوش
تعظیم میکردن و اون مثل شیطان فریبنده نبود چون اون
خود شیطان بود
با قدم های اروم ولی محکم سمتش قدم برداشت بوی تلخ
ادکلنش فضارو تلخ تر و ترسناکتر کرده بود با رسیدن جلوی
اون بچه خم شد و روی زانو هاش نشست
نیشخندی گوشه لبش ظاهر شد و لباهاشو با زبونش خیس کرد
-تو زیبایی
رد نگاهشو از بچه جلوش گرفت گ به تهیونگ داد-چشماش یه سیارهس که من حاظرم تمام افراد توشو نابود کنم تا خودمو خودتو اونجا مستقر کنم
نیشخندش محو شد و نگاهی به فرشتهی رو به روش کرد
-از امروز تو پیش ما میمونیفلش بک-
بارون شدیدی از دیروز داشت میومدبا صدای در از روی کاناپه بلند شد و سمت در رفت دستشو
سمت کلت کمریش برد و از غلاف اوردش بیرون دستشو رویدستگیره در قرار داد و با کشیدنش پایین اسلحهشو سمت
پسر بچه بیهوش جلو در داد
با دیدن جسم بیهوش بچه اسلحهشو تو غلافش گذاشت و
خم شد سمت بچه و از یقهش گرفت و کشیدش داخل و
کشون کشون سمت کاناپه بردش
با اهی کشیدو با صدای بمش جیکی صدا زد
-بیا اینجا مهمون داریم
با تکون خوردن اون فسقلی زیر دست پاش متوجه شد که بهوش اومده
خطر محسوب نمیشد براشون پس دستشو سمت لباسش برد
و از تنش درآوردو رو تن اون مزاحم انداخت تا از سرما نمیره
پایان فلش بک-

ESTÁS LEYENDO
Metanoia
Fanfictionکیم تهیونگ ملقب به وی جئون جونگ کوک ملقب به جیکی این دوتا اسم به تنهایی قدرت کشتن میلیون ها ادمو دارن وقتی اون دوتا اتفاقی پسریو پیدا کنن و با یه تصمیم یهویی قصد بزرگ کردنشو داشته باشن ولی اون پسر زیادی براشون خاص بود! ...