part 3

751 148 207
                                    

14 سال بعد:

(دقت کنید اینجا تهیونگ 29 سالشه و بیبیش هم 14 سال.)

_جی کی!!!! یا میای بیرون یا دیگه خبری از شکلات نیست!

14 سال از موقعی گه تهیونگ صاحب یک مار سفید رنگ شده میگذره.

از اون موقع تونسته بود خودشو تو کار های مافیایی وقف بده تا بتونه در اینده باند عمو و پدرشو گسترش بده.

و الان هم همینطور که مشاهده میکنید-

_جی کی پدصگ میگم بیاااااااا.

با فهمیدن اینکه چی گفته، با بهت و چشمای گرد به اطراف باغ نگاه کرد و با دیدن توما، ارشد بادیگارد ها با دو به سمتش رفت و از بازوش گرفت:

_توما اگر جی کی اومد، منو دیدی ندیدیا!

-ام.اما قربان م.من نمیتو-

_هیسسسس فقط بدون منو ندیدیا و گرنه جی کی منو میکشه.

و بدون این که منتظر جواب توما بمونه با دو به سمت اتاق خودش رفت تا مورد حمله نیش های بیبیش نباشه.

ولی خب، متاسفانه یا خوشبختانه، جی کی با صورتی که مشخص میشد پوکره و چشم هایی خاکستری، با اروم خزیدن به سمت توما رفت و با استفاده از دمش به پای توما زد که باعث شد توما صد متر به بالا بپره:/.

توما با دیدن چشم های خاکستری جی کی، با صدا اب دهنش رو قورت داد و سرش رو به نشونه -نمیدونم- تکون داد ولی با دیدن نیش های بزرگش جیغ بنفشی کشید:

-ب.بخد-عععععع توروخدا نیش نزن الان میگمممممم.
ار.ارباب رفتن تو ات.اتاقشون.

بعد هم فوری پا به فرار گذاشت.

مار پوکر به توما که پشت درخت داخل حیاط قایم شده بود نگاه کرد و بعد با خزیدن به سمت داخل عمارت رفت.

با رسیدن به پله های عمارت، از گوشه پله ها که راهی برای بالا رفتن -که فقط خودش میتونست بره- به سمتش رفت و بالا رفت.

بعد از طی کردن راهرو ها، به سمت اتاق رفت و از در کوچیک رد شد و وارد اتاق شد.

با دیدن تهیونگی که روی تخت و زیر پتو قایم شده، لیسی به صورتش زد و اروم از روی تخت بالا رفت.

به ارومی از گوشه پتو به زیر پتو رفت و طی یک حرکت، تمام طول بدنش رو دور کمر، سینه و گردن تهیونگ چسپوند و طوری که بهش فشار نیاد محکم بغلش کرد که باعث شد داد ترسیده تهیونگ تو هوا بره.

تهیونگ با ترس کوچیکی از زیر پتو بیرون اومد و روی تخت نشست. با چشم هایی گشاد شده و لبخند کج و کوله به صورت و چشم های خاکستری جی کی خیره شد.

_هه هه، اممم چخبر بی- نزدیک نیاااااااا
جی کی با چشم هایی ریز شده به صورت تهیونگ نزدیک شد و با یک حرکت، دندون های نیش و بلندشو روی گونه تهیوگ کشید و کمی از دندونشو داخل گونش فشرد.

Λευκό φίδι || 𝑣𝑘𝑜𝑜𝑘Where stories live. Discover now