port 1

331 39 9
                                    


اون پیش دوستاش خیلی خوشحاله، همه ی اون چیز هایی که باعث ناراحتیش میشه و عذابش میده،پیش کسایی که دوستشون داره از یادش میره و انگار نه انگار که براش چه اتفاقاتی افتاده.

میشه گفت این دوستاش بودن که زندگی سیاه رنگش رو با رنگای مختلف رنگ‌ آمیزی کردند؛اما اون می ترسید از اینکه باز زندگیش مثل قبل بشه ، از اینکه دوباره تنها بشه امکانش بود دوستاش ترکش کنند.

ولی اون مطمئن بود ، مطمئن از اینکه دیگه زندگی خوبی رو داره و این خاطرات خوب جای تمام خاطرات بد رو پر میکنه.

•••

جیسو
به حرفای استاد گوش میدادم که به فکر فرو رفتم و غرق اتفاق های گذشته شدم.

قبلا مثل ی آدم ضعیف بودم با اینکه سن کمی نداشتم اما باز هم توانایی مراقبت از خودم رو نداشتم دلیلش این بود که می‌ترسیدم،از قلدرای مدرسه خیلی می‌ترسیدم خودم به خوبی از ترس خودم خبر داشتم.

روزهایی که منم بازیچه شون شده بودم هیچوقت از یادم نمیره.

اون زمان بود که یون سو رو شناختم اون بهترین کسی بود که داشتم بعد از اون سوهی اومد به دانشگاه که باهم دوست و صمیمی شدیم اونا هم کمی شبیه به من بودن.

(منظور اینه که قبلا برای دخترا قلدری میکردن)

بعد از چند وقت پسرا رو شناختیم اونا باهامون خوب رفتار میکردن و بعد ی مدت بهتر همو شناخته بودیم و تصمیم گرفتیم برای هم دوست های خوبی بشیم.

اونا برام مثل خواهر و برادر بزرگتر بودن پسرا بهمون کمک کرده بودن و ما رو تغییر داده بودن تا اتفاقات قبلی دوباره تکرار نشه ولی من رو شاید نه...من هنوز ضعیف بودم.

خب چرا دروغ من ترسو بودم مدام تو دلم تکرار میشد نکنه دوباره اون اتفاقات تکرار شه اگه تکرار شه به هیچ وجه نمیومدم این مدرسه خب البته اگه بشه نیام.

یون سو می گفت تو مدرسه قبلیش بخاطر ورشکست شدن پدرش براش قلدری میکردن ولی بعد از خوب شدن اوضاع شرکتشون مدرسه اش رو عوض کرده.

با ضربه ای که از طرف یون سو به دستم خورد از فکر بیرون اومدم و حواسم رو جمع کردم.

•••

اون دختر خیلی ضعیف بود از بچگی تنها بود و دوستی نداشت همیشه در یک عمارت بزرگ تنها بود پدر و نامادریش بیشتر وقتشون رو در شرکت می گذروندن.

و کسایی که پیشش بودن خدمتکار خونه و فلیکس بودن،فلیکس برادر یک سال بزرگتر ازخودش ،اون هم همیشه تو اتاق خودش درس می خوند.

دلیل تنهایی اونا محدود بودنشون از سمت خانواده شون بود چون اونا معتقد بودن که جیسو و فلیکس نباید با هر کسی  دوست باشن و فقط باید روی درسشون تمرکز کنند.

Love Me Like You Do Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang