اسم :افرودیت (کیم تهیونگ)
اون یه پسر خیلی احساساتیِ ... اوه یه لحظه من گفتم پسر ؟
منظورم این بود که اون یه فرشته احساساتیه درسته احساسات چیزیِ که برای انسانهاست ولی افرودیت داستان ما انگار از همون اولشم درست مثل یه انسان احساساتی و شاید سرکش بود .
خاطراتشو فراموش کرده و چیزی به یاد نداره فقط صدا و تصویر محو یه پسر ، یه پسر که انگار افرودیت اونو زندگی کرده .
YOU ARE READING
𝗔𝗣𝗛𝗥𝗢 𝗮𝗻𝗴𝗲𝗹
Romanceکنارش ایستادم و کمرمو به دیوار چسبوندم زیر چشمی نگاهش کردم و با شنیدن صداش سمتش برگشتم و نگاهمو ازش گرفتم _چیزی که میخوای رو بگو میشنوم دستی به گردنم کشیدم و بعد نفس عمیقی اسمشو به زبون اوردم _جینا هومی کرد و بهم خیره شد تا حرفمو بزنم _امروز یه دخ...