[ این قسمت : اعتراف به کراش 2 ]
جونگکوک فکر میکرد بازم داره خواب میبینه که پسرخالش اونو میبوسه، اونم از لب! اما خب این لمس زیادی واقعی بود و باعث شد پسر از تو دنیای خواب بیرون بپره و چشمهاشو باز کنه. اولین چیزی که چشمش بهش خورد تهیونگی بود که با نگاهِ خماری از فاصله ی خیلی کم بهش زل زده و اما چشم های جونگکوک فقط روی یه چیزی زوم شدن، لبهای خیسِ پسرخالش و خب تهیونگ هم خیلی زود متوجهی این موضوع شد.
_ بانی..
روی لب هاش زبون کشید و حتی نزدیک تر اومد، جوری که نفس های گرمش تو صورت پسر پخش میشدن. چشم های خمارش انگار جونگکوک رو هیپنوتیزم کرده بودن چون قادر به انجام هیچ کاری نبود. تهیونگ داشت چونهشو نوازش میکرد و بهش خیره شده بود، این یعنی چی؟
_ پس بیدار شدی!
حرفش با اون نگاه عمیق که دیگه داشت کوک رو سوراخ میکرد هر لحظه ضربان قلب پسر رو به بازی میگرفت جوری که دیگه نتونست بیشتر تو اون حالت بمونه. از پسرخالش فاصله گرفت و از جاش بلند شد.
_ جونگکوک..
تهیونگ صداش زد و نگاهش رنگ نگرانی گرفت، متقابلاً بلند شد و روبروی پسر ایستاد. بازوش رو تو دست گرفت که جونگکوک با دزدیدن نگاهش قدمی به عقب برداشت.
+ بهتر نیست که برگردیم خونه هیونگ؟
منتظر هیچ جوابی نموند. بازوشو از چنگ پسر بیرون کشید، با سرعت سمت در خروجی حرکت کرد و تهیونگ هم بیمعطلی به دنبالش دوید.
_ جونگکوک صبر کن!!
صداش اونقدر بلند بود که توی سالن پیچید و توجه ی پدراشون رو -که کنار هم نشسته بودن- جلب کرد تا بهشون نگاه کنن.
_ الان چیشد؟!
تیانگ با گیجی پرسید و پیونگ اخم کرد.
_ باز قهر کردن..
بیاهمیت جواب داد و نگاهش به جیون و تیارا افتاد که اونام متوجه ی پسراشون شده بودن و نگران به هم نگاه میکردن و اما خارج از ساختمون همینکه جونگکوک پاش رو بیرون گذاشت با آسمونی روبرو شد که بازیش گرفته و قطراتِ ریزِ بارون درحالِ بارش بودن.
_ جونگکوک!!
صدای تهیونگ و پاهایی که داشتن سمتش میومدن گوش هاش رو پر کرد پس بدون اتلاف وقت قدم برداشت تا از اونجا بره اما زودتر از چیزی که انتظارش رو داشته باشه تهیونگ بهش رسید و دستشو تو دست گرفت.
_ صبر کن، کجا داری میری؟ چیشد؟! بانی خواهش میکنم به من نگاه کن!
تهیونگ بیتوجه به نفس گرفته اش پشت سر هم حرف میزد و سعی میکرد با پسرخالش ارتباط برقرار کنه اما جونگکوک حاضر نبود بهش نگاه کنه، این دقیقاً همون چیزی بود که تهیونگ ازش وحشت داشت. اینکه پسرخالش اونو نخواد و دوباره مثل گذشته پسش بزنه.
YOU ARE READING
Crush | T.K
Teen Fiction[Completed] همه چی از یه کراشِ ساده شروع شد. جایی که تهیونگ پسرخالهی خبیثِ جونگکوکه و میخواد بهش کمک کنه تا به کراشش برسه اما چی میشه اگه این وسط به جای رسوندنِ اون دو نفر به هم، خودش عاشق بشه؟! - عنوان: کراش. - وضعیت: اتمام یافته. - ژانر : کمدی...