🐯🐰

522 24 3
                                    

مثل همیشه همه نگاها روش بود پوزخندی زد ولی با دیدن شخصی کل روزش خراب شد
🐯اوه ببین کی اینجاست
🐰واقعا چطور میتونی انقدر حالم را بهم بزنی
🐯بهتره این سوال را از خودتم بپرسی
🐰نه بابا همه نگاها الان رو منه
🐯یکم چشای کورت را باز من ببین بیشترش روی منه
همون لحضه صدای جیغ دخترا رفت بالا
👱‍♀️تهیونگ اوپا بهتره

مثل همیشه همه نگاها روش بود پوزخندی زد ولی با دیدن شخصی کل روزش خراب شد 🐯اوه ببین کی اینجاست 🐰واقعا چطور میتونی انقدر حالم را بهم بزنی 🐯بهتره این سوال را از خودتم بپرسی 🐰نه بابا همه نگاها الان رو منه🐯یکم چشای کورت را باز من ببین بیشترش روی من...

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

👩نخیر جونگ کوک اوپا

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.


👩نخیر جونگ کوک اوپا

👩نخیر جونگ کوک اوپا

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

🐯بسه انقدر حرف نزنین بهتره بریم وقتمون را برای چیزای دیگه طلف کنیم نه برای یک حیوونجونگ کوک دستش مشت شد و خواست بزنه توی صورت تهیونگ که ته جاخالی داد 🐯بلاخره رام میکنم تورو 🐰عمراهردو از هم جدا شدن و رفتن سر کلاس هاشون ( 45 دقیقه بعد )🐰اخیش بلا...

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.


🐯بسه انقدر حرف نزنین بهتره بریم وقتمون را برای چیزای دیگه طلف کنیم نه برای یک حیوون
جونگ کوک دستش مشت شد و خواست بزنه توی صورت تهیونگ که ته جاخالی داد
🐯بلاخره رام میکنم تورو
🐰عمرا
هردو از هم جدا شدن و رفتن سر کلاس هاشون
( 45 دقیقه بعد )
🐰اخیش بلاخره این زنگ خورد این مرتیکه چقدر زر میزنه
🐹کوک میخوای تنهایی بری یا اکیپی
🐰تنها
🐹اوکی
کوک بلند شد و از کلاس خارج شد و با قدم های تند خودش را به دستشویی رسوند
زیپ شلوارش را باز کرد و...
🐰یعنی ماچ به اون کسی که دستشویی را درست کرد
زیپ شلوارش را داد بالا و شروع کرد به شستن دستاش
وقتی سرش را اورد بالا و تهیونگ را دید اخم کرد
🐰یعنی هرجا که میرم باید تورو ببینم
تهیونگ هیچی نگفت و نزدیکش شد و توی یک حرکت دستش را گرفت و کشید و به دیوار چسبوند( کوک صورتش روی دیواره)
🐰اهای معلومه چیکار اهه
با حس کردن اینکه تهیونگ داره باسنش را توی دستاش فشار میده ناله ای از دهنش خارج شد
تهیونگ پوزخند زد و سفت تر بوت های کوک را چنگ زد
🐰اههه بس کن روانی
🐯بیبی باید تنبیه بشی
🐰چی زر میزنی برا خودت
تهیونگ برش گردوند و سرش را فرو کرد داخل گردن کوک
🐰ولم کن
🐯ما حالا حالاها باهم کار داریم
🐰چیکار
🐯مثلا به فاک دادن تو
🐰سرت به سنگ خورده
تهیونگ شروع کرد به باز کردن دکمه های کوک
🐰تهیونگ بسه
وقتی کامل لباس های کوک را در اورده گفت:
🐯بدجور رو فرمی فقط با یه نگاه تحریک شدم
کوک از غرورش گذشت و گفت
🐰تروخدا نکن
🐰اصلا میدونی چیه الان داد میزنم نمیتونی هیچ غلطی بکنی
🐯اره افرین جیغ بزن ولی کسی که توی دانشگاه نیست
🐰چ... چی
🐯بیبی این زنگ همه میرن خونه هاشون
🐰تهیونگ نکن
تهیونگ چیزی نگفت و لباس های خودش را در اورد
🐯بیبی گرل فقط لذت ببر
شروع کرد به بوسیدن کوک ولی کوک همکاری نمیکرد ته دستش را برد سمته باسن کوک و چنگش زد که کوک ناله کرد و ته سریع از فرصت استفاده کرد و زبونش را وارد دهن کوک کرد
کوک تسلیم شده بود نمیتونست کاری کنه خودش شق کرده بود پس سعی کرد لذت ببره
دستاش را دور گردن ته حلقه کرد و باهاش همکاری کرد
هر دو همو وحشیانه میبوسیدن
کوک عضوش را روی عضو ته کشید و با اینکار باعث شد هردو لذت ببرن دوباره هم کارش را تکرار کرد
تهیونگ بلاخره دست از سره لب های کوک برداشت
🐯پاهات را دور کمرم حلقه کن
کوک بدون حرفی پاهاش را دور کمر تهیونگ حلقه کرد

ادامه دارد...

Kamu telah mencapai bab terakhir yang dipublikasikan.

⏰ Terakhir diperbarui: May 14, 2022 ⏰

Tambahkan cerita ini ke Perpustakaan untuk mendapatkan notifikasi saat ada bab baru!

وانشات های BTSTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang