2.آخرین جمعه اردیبهشت

6 1 18
                                    

سلام به روی ماه نشسته هاتون !

هار هار چقدرم که من نمکم :)

آقا . دقت کردین هرموقع که هزاران تا تسک و کار میریزه سرتون میرین سراغ اون کارهایی که همیشه دوست داشتین انجام بدین اما هیچوقت فرصتش نمیشده یا این داستانا ؟

الآنم من دارم همین کارو میکنم . همیشه هی میخواستم بیام واتپد و بریزم روی لپ تاپ و شروع کنم دیگه تر و تمیز و مرتب پارت گذاشتن و این داستانا اما خب هی میوفتاد پشت گوش !

اما الآن درحالی که یکی از بزرگترین تایم آف های زندگیم داره تموم میشه و شنبه صبح باید باز برم سر کار و هیچ غلطی ام نکردم واسه پروژه م و سجاد - سوپروایزر /کراش جدید/ صاب کار / منتورام - قراره مثه سگ ازم ناامید شه !

از اون طرف هم قراره دنک و از دست بدم !

میدونی واقعا فشار خیلی زیادی بود واسم خدایی !و منم کاری رو کردم که هروقت فشار میاد روم اینطوری میکنم ! همش خوابیدم .البته حتی یادم نمیاد همش خوابیدم یا نه ! اما این یادمه که وقت خیلیییییی زیادی رو با اینستاگرام تلف کردم ! اونم منی که اصلا سراغش نمیرم !

یه باردیگه تاکید میکنم که وقتایی که اینطوری فشار میاد روم یاد همه کارایی که میخواستم بکنم همیشه اما نکردم میوفتم . از جمله سر زدن به قبر مادربزرگ مرحومم که حتی نمیدونم کجاست !

اماااا از یه چیز خوشحالم اونم اینه که درامای خاص و خفنی در جریان زندگیم ندارم الآن !و این تو زندگی سراسر فیلم هندیه من خودش یعنی آرامش مطلق !

و میتونم بگم الآن سطح دغدغه ام شده اینکه واتپد روی لپ تاپم از چپ به راسته و یا اینکه نمیتونم به اسپاتیفای و ساوند کلاود و ریتم توی دیسکورد کانکت شم با لپتاپ . و اینکه عینک نزدیک بین عه کاربا لپ تاپم شکسته دوبارهههههه و من بدون اون رسما پاره میشم :(

البته زیاد خوشحال نشین چون به زودی کلی دراما اضافه میشه واسم و من همیشه جاذبشونم واقعا !

اینم بگم که از اینم خوشحالم که حداقل با زیزی کچ عاپ کردم و از زندگیای هم خبر داریم الآن و این خوبه واسم خیلی . هم اینکه زیزی همیشه حواسش بهم هست و نمیزاره برم به سوپروایزرم که کل آینده زندگی و شغلیم بهش بستگی داره سیم بکسل بدم چونکه رفتارش با من نسبت به بقیه آدمای اونجا فرق میکنه ! حالا سجاد جونو بعدا بیشتر معرفی میکنم خدمتتون :)

از کارای الآنم بگم براتون که نرسیدم انجامشون بدم :

یه دوره باید میکردم روی جاوا اسکریپت . جاوا اسکریپت یه زبونه برنامه نویسیه خیلی خوب و باحاله و خیلی جاها ام کاربرد داره .

بعدش باید مینشستم انگولارمو تمرین میکردم . انگولار یه فریم ورک هست واسه همون جاوا اسکریپته و توی این شرکت مهندسی جدیده - یا همون شرکت سجاد جون اینا - با این فریم ورکه فرانت انده سایت و وب اپلیکیشن طراحی میکنن و تمام پلن استخدام شدنم زیر دست کراشم که سجاد جون باشه بستگی به این داره که از پس پروژه هایی که بهم میده خوب بر بیام در عین حالی که فریم ورکه شدیدا سخت و پیچیده ایه و منم همزمان پروژه ها دارم باهاش ور میرم و یادش میگیرم !

بعدش باید پروژه مو هم تحویل میدادم . و بعد باید مینشستم ببینم واسه پلنای دیجیتال مارکتینگ دنک باید چه خاکی به سرم بریزم !

آها یه چیزی که دلیل این حالمه و رسما به فاکم داده همین خبرای استرس زا درباره به فاک دادن دنک توسط آرمین عه !

من برم سعی کنم انتحاری یکی از تسکایی که داشتمو تموم کنم چون زیاد وقت ندارم و فردا ساعت 7 صبح باید برم پیش سجاد جون تا پارم کنه بابت کارایی که نکردم !

فردا شب سعی میکنم بیام هم دنک و هم سجاد جونو تعریف کنم واستون کامل .

پس پارت بعدیو از دست ندین چون واقعا دنک یکی از باحال ترین بخشای زندگی منه و خب جریان سجاد جونم بدونین باعث میشه با من بیشتر آشنا بشین !

یا اینکه کلا میتونین بزنین بلاکم کنین . هرچند من نمیدونم دکمه بلاکه واتپد دقیقا کجاشه . اما فرض میکنم داشته باشتش . پیداش کردین به منم بگین کجاست !

ایشالا فردا خدمت برسم . ستاره بچینین . و مرسی که نوشته های الآنمو میخونین . این قضیه که با یکی حرف بزنم درباره ریالیتی زندگی باعث میشه غرق رویاهام و زندگی مجازی عه تو فکرام نشم و بتونم بهش غلبه کنم .

واقعا الآن در توانم نبود وگرنه واقعا رفتم تعریفش کنم واستون .

تا بعد که برمیگردم مواظب حال خوبتون باشین . هیچی با ارزش تر از حال خوب در لحظه نیست !

اینم بگم که هیلدا جانم باهات حرف دارم میام تو پارت بعدی بت میگم . ماچ

with all the love ... Ellie .

زندگی یه اِلی Where stories live. Discover now