8

2.4K 215 6
                                    

دستمو گرفتو بلندم کرد کوبوندم ب دیوار و یه مشت خابوند تو صورتم ایقد دردناک بود ک سرم گیج رفت و همون مشت کافی بود تا از حال برم
جسه من ریز بود ظریفو شکننده...چیکار میتونستم بکنم جز تسلیم شدن؟

یه پسر دیگه ک کوتاه بود و مثل من ظریف بود اما یکم تیپش ب خلافکارا‌میخورد اومد نزدیکم و مشتی زد تو صورتم زورش زیاد بود با اینکه مث من جثه ریزی داشت اما عضله هاش بیشتر از من بود
یقمو گرفتو لب زد
+حق نداری نزدیک به دوست پسره من بشی
_از چی صحبت میکنی
+اطراف جئون نگرد عوضی که میکشمت البته اگر الانم بگذرن ازت باید خداتو شکر‌کنی
شوکه شدم
جئون دوست پسر داشت؟
یعنی چی
_جئون دوس پسر داره؟
+احمق کل مدرسه میفهمن که من دوس پسرشم چند ساله
و‌اونیکی پسره اومد نزدیکم رهبرشون
و گفت
+ینی هیچوقت اسم کوکمین توی مدرسه بگوشت نخورده؟
_نه
خندید
+یااااا تو خیلی پرتی هرزه اونا ی کاپل معروفن توی مدرسه  اونا به اسم عاشقای همیشگی معروفن اما تو به اسم هرزه معروفی میدونی؟تو یه بیبی کوچولویه جنده ای ک میتونی دیک تمام پسرای مدرسه رو بخوری و بکنی توی خودت اوکی؟
اشکم سرازیر شد...
_من هرزه نیستم
+اوه ملوم میشه اخر که هستی یا نه
_من هرزه نیستم و کوک هم عاشقمه منم عاشقشم
با خشم توی چشماش گفتم
اونیکی پسره ک فهمیدم جیمینه اسمش اومد و با لگد زد تو شکمم جمع شدم از درد ب خودم
و چندین تا مشت نسارم کرد
مزه خون توی دهنم جا خوش کرد و نمیتونستم درست نفس بکشم
+عوضی چطور جرعت میکنی این حرفو بزنی ها؟
و پشت هم میزد منو
همچی داشت تار میشد
رهبرشون اروم گرفت جیمینو
جیمین+ولم کن شوگا بزار بکشمش این جنده رو
آه اسم اونم شوگاس اوکی
شوگا+الان بی دلیل میمیره بزار دلیل بهتری باشه برای مرگش

تار میدیدم
و جیمین ی لگد دیگه نسارم کرد و رفتن
نمتونستم تکون بخورم از دهانم خون میومد بدنم شدیدا درد میکردو تیر میکشید زمین پر از رد خون من شده بود
همینطوریشم تغذیه خوبی نداشتم و بخاطرش بدنم زیر خط سلامتش بود
دنیا دور سرم میچرخید
با هر زوری ک‌داشتم از جام پاشدم زنگ کلاس خورده بود و همه سر کلاس بودن
اروم از در خارج شدم
و رفتم سمت پله ها جون توی بدنم نبود
چند لحظه سرم گیج رفتو پاهام سست شد
از پله ها افتادم‌پایین
و باز با اخرین توانی که داشتم داشتم حرکت میکردم
حس اضافه بودن توی این دنیا داشتم
صدای کوک رو شنیدم داشت  اروم ک حرکت میکرد از دور دیدمش
با اون پسره جیمین
ک دارن همو میبوسن...
دنیا رو سرم خراب شد
اروم حرکت کزدم نمیخواستم کسی اینطوری ببینتم
داشتم از هوش میرفتن
پشت چمنا و درختا جایی که کسی نمیاد تسلیم شدم و همجا تاریک شد

My heartbeatWhere stories live. Discover now