استایل جیمین
استایل یونگی
Yoongi
حدودا نیم ساعت گذشته بود و بعد اینکه کلی سوال پیچمون کردن که همو از کجا میشناسید ... جو سنگینی بود و گاه گاهی فقط صدای بوسه های نامجین و تهکوک توجهمون رو جلب میکرد ، هوسوک رو سکو درحال رقصیدن بود و الان مطمئن بودم اونقدی خورده که آخرش باید خودم مث همیشه جمش کنم ...جانگ کوک : من بستنی میکس میخوام
جیمین : من میارم
تهیونگ : من میرفتماا
جیمین : نه اوکیه خودم میرم
پاشد و از جمع فاصله گرفت میدونستم بخاطر وجود من اونجا یکم معذب شده بود و داشت ازمون فرار میکرد ، با صدای تهیونگ که سوالی پرسید به خودم اومدم
تهیونگ : تو دوست هوسوکی ؟ همونی که هیونگ بهش میگه شوگا ؟
یونگی : درسته خودمم
تهیونگ : چطور جیمینو نشناختی مگه توی شرکت حرف نزده بودین ؟
اون راست میگفت من توی شرکت حتی اسم جیمینو ازش نپرسیدم ، فقط بهش گفتم شنبه شرکت باشه ... حتی رسمی استخدامش نکردم ...
نامجون : جیمین یکم زیادی دیر نکرد
جانگ کوک : نه بابا الان برمیگرده
هوسوک : من اومدممم دوسونگم کو
جانگ کوک : یاا هیونگ تو اون کوتوله رو بیشتر از من دوست داری همش سراغ اونو میگیری
هوسوک : اومو بانی حسودی کرده
جانگ کوک : اصلنم اینطور نیست
YOU ARE READING
روحِ من •͜•
Fanfictionچی میشه اگه پارک جیمینی که بخاطر ظاهرش هیچ جا بهش کار نمیدن یکی مث مین یونگی که به پسرا میل داره به پُستش بخوره؟ ژانر : عاشقانه / اسمات / معمایی / LGBTQ کاپل : یونمین نویسنده : Artam [ وضعیت : تمام شده ] 𝕄𝕪 𝕤𝕠𝕦𝕝 •͜•