داخل پارت قبل فراموش کردم بگم کلماتی که برجسته هستن به معنی اینه که مکالمه ها داره به زبون فرانسوی انجام میشه
◽️▪️
هیونجین ماشین و رو به روی کتابخونه متوقف کرد و سمت جونگین برگشت
-خیلی خب اون کتابخونه اینجاست باید چیکار کنیم ؟
جونگین نگاهی به کتابخونه انداخت یه ساختمون بزرگ قدیمی که بی شباهت به قصر نبود و هر لحظه احتمال فرو ریختنش وجود داشت
-باید این شاخه گل و به مسئول کتاب خونه بدیم و از دلگیر بود هوا و نبود خورشید شکایت کنیم و در اخر ازش کتابی برای پر کردن جای خالی قلب بخواییم
نگاهش و به صورت هیونجین داد و لبخند خجالتی زد
-فکر کنم این کار و باید تو انجام بدی هیونگ چون من فرانسوی بلد نیستم
هیونجین سرش و به نشونه موافقت تکون داد و گل رز و از جونگین گرفت
-امیدوارم موفق بشم
موهای جونگین و بهم ریخت و بعد از زدن لبخند کمرنگی از ماشین پیاده شد و قدم های بلندش و سمت در ورودی کتابخونه برداشت و بعد از کشیدن نفس عمیقی در اهنی زنگ زده رو به داخل هل داد
بوی چوب و گل هایی که گوشه گوشه ی کتابخونه رو اشغال کرده بودن همه جا رو احاطه کرده بود و احساس ارامش و به روح هر کسی که اونجا قدم میزاشت هدیه میداد ، این کتابخونه برای هیونجین مثل یه خونه امن بود
- اوه هیونجین پسرم
هیونجین سمت صدا برگشت و پیرمرد قد کوتاه و لاغری که دنبالش بود و پیدا کرد
-دنبالتون میگشتم اقای آلارد
پیرمرد به هیونجین نزدیک شد و دستش و پشت کمر پسر گذاشت و سمت یکی از میز های خالی کتابخونه هدایت کرد و همراه هیون پشتش نشست
-انتظار دیدنت و داخل این موقع از روز نداشتم اتفاقی افتاده؟
هیون دستی داخل موهای بلندش کشید و گل رز سفید و جلوی پیرمرد گذاشت
-نه اتفاقی نیفتاده فقط به نظرم امروز بیش از حد هوا دلگیر شده و تحمل داخل خونه موندن و نداشتم
هیونجین نگاهش و از پیرمرد گرفت و به میز کنارشون که دانشجو ها کنار هم نشسته بودن و با هم کاری انجام میدادن خیره شد
-باورم نمیشه تازه ساعت 11 صبحه اما خورشید داخل اسمون نیست درست مثل شب شده
دوباره نگاهش و به صورت گیج پیرمرد داد و لب پایینش و گاز گرفت امیدوار بود استاد جونگین سرکارش نزاشته باشه چون واقعا نمیخواست تا ابد داخل چشم اقای آلارد یه روانی به نظر بیاد
YOU ARE READING
phantom pain
Romanceدر پزشکی دردی وجود دارد بنام فانتوم پِین که به آن درد خیالی هم گفته میشود ؛ اما خیالی نیست. بیمار واقعاً درد میکشد اما از عضوی که دیگر نیست. مثل پایی که قطع شده یا انگشتی که جایش بین بقیه انگشت ها خالیست. انگار فرد نگاه میکند به جای خالی چیزی و درد...