Part 1

74 14 4
                                    

-آیشش چقدر دیر کردی تو؟

محکم تر بغلش کردم:چقد غر میزنی دلم برات تنگ شده بود عوضی لعنتی

-عوضی لعنتی دوست پسرته

از بغلش بیرون اومدم چندتا ضربه با مشتم زدم رو شونش:تو هنوزم از جکسون بدت میاد؟

چمدونم و ازم گرفت باهم راه افتادیم:من هیچوقت از اون آشغال خوشم نمیومد نمیاد و نخواهد اومد

-انقد سخت نگير ته ته جونم اون که اینجا نیست پس اخمات و باز کن

اخماش و باز کرد دستش و دور گردنم انداخت:به زور مامانت و راضی کردم تا خودم بیام دنبالت

-ممنون واقعا میدونی که حوصله تجملات تشریفات اونارو ندارم

خندید:اونا فکر میکنن تو رئیس جمهوری
همه هم قصد ترور کردنت و دارن

خندیدم:اونا همینجوری هستن از اول هم بودن پس تنها کاری که من باید بکنم اینه که بهشون اهمیت ندم

-البته که از من بیچاره هم سوءاستفاده میکنی

-من¿!

-بعله کی بود دیروز زنگ زد حتما بیام دنبالش
چون حوصله چندتا بادیگارد بدبخت و نداره؟

-اخه میدونی اونا برای من نیست ببین
اگه رو من خیلی حساس بودن اون بادیگاردای مسخره رو با تو میفرستادن

ولی اونا کاراشون برای جلب توجه هرجا
خودشون باشن باید شلوغ باشه

کنار ماشینش رسیدیم چمدونم و تو ماشینش گذاشت
و پشت فرمون نشست منم کنارش نشستم

-پدر مادر هرکی یه جوریه

-ولی پدر مادر تو اینجوری نیستن

-ماجرای نامجون و جین هیونگو که یادت نرفته هوم...!؟

-اهم راست میگی

-فقط به فکر روابطشون سیاستشون شریک هاشونن

-دقیقا برای همین 6 سال پیش گذاشتم از اینجا رفتم

چون به شدت حالم و بهم میزنن
ولی نمیتونیم اعتراض کنیم میدونی چرا؟

-چون حتی ماشین زیر پامون هم مال اوناست

خندیدم:برای همین میترسم بهشون بگم از پسرا خوشم میاد

-بالاخره یه روز باید انجامش بدی

معلومه که نه...تا وقتی مجبور...

-میشی جیمین بالاخره یه روز مجبور میشی

-پس
فقط راهم و ازشون جدا میکنم

-چطوری با کدوم پول؟

-کار میکنم یادت که نرفته داشتم خیر سرم اونجا درس میخوندم همش که تو کلوپ نبودم

-اگه بتونی تو کره جایی و پیدا کنی که بدون پدر و مادرت بهت کار بدن بهم بگو؟
یا فقط کافیه اونا بفهمن دیگه پسر آقای پارک نیستی اونوقت چی میشه؟بازم نگهت میدارن؟

HiDdeN SeCrEtWhere stories live. Discover now