prt 5

32 8 0
                                    

با ماشین وارد عمارت شد از ماشین پیاده شدم
تهیونگ هم پیاده شد و باهم وارد شدیم خدا رو شکر مامان نبود
اما جیهیون بود با خنده اومد سمتم

-هیونگ میبینم دیشب سرت شلوغ بوده

چشمام و براش چرخوندم:فقط با دوستامون وقت میگذروندیم منحرف

-اوه پس دفعه بعد به دوستت بگو اروم تر بکنه حداقل بتونی درست راه بری قیافت شبیه جوجه ایی که بهش حمله شده نباشه

داد زدم خواستم حمله کنم سمتش که ته بازوم و گرفت
یااااااا پارک جیهیون گمشو بیا اینجا ببینم
با خنده وارد اتاقش شد

تھیونگ:اون میدونه؟

اره نمیبینی اذیت کردنش و پسره بی ریخت

-در واقع تو تنها پسر خوشگلی میشناسم که میشناسم

-پس جین هیونگ چی؟

-اووم اره خب اونم هست ولی جدا من ونامجون جذابیم تا خوشگل

وارد اتاقم شدم از پشتم اومد

-اووه خودت و جزو جذابا هم حساب میکنی

-حقیقت تلخه برات ولی خب باید گفت یه سری چیزارو

دکمه پیراهنم و باز کردم تو اینه به گردنم نگاه کردم باز گردنم زیاد نیست

-رو گردنت دقیقا سه تا کیس مارک هست جیمین تازه میگی زیاد نیست؟

-با جکسونم این اتفاقات میوفتاد برام ته

-برای همین بهش خیانت کردی؟

-هی هی تند نرو این خیانت نیست بالاخره منم نیاز های خودم و دارم
یعنی فکر میکنی اون منتظر میمونه تا من
برگردم بعد کمرش و خالی کنه؟تمام این مدت قرار نیست که جق بزنه منم قرار نیست این کار و بکنم

-سبک تفکرو استدلال هات اصلا دیونم میکنه

پیراهنم و در آوردم:میدونستم تو دیوونمی

-اره با این اندامت بعضی وقتا به استریت بودنم شک میکنم

-شک نکن اگه استریت نبودی تا الان برام زده بودی بالا

-تو زیادی اعتماد به سقف داری برو دوشتو بگیر معلوم نیست اون پسره کمرش و کجات خالی کرده

صورتم ناخوداگاه جمع شد و وارد حموم شدم خودم و شستم تا تمیزشم
به قول تهیونگ معلوم نبود چه کارایی کردیم
نکنه سکس کثیف داشتم؟نکنه تو دهنم کاری کرده باشه ؟از تصورش عوق زدم تند تر خودم و شستم
وقتی مست میکردم با کسی نمیخوابیدم خاک تو سرم نباید دیگه مست کنم چون وقتی مست میکنم تبدیل به یه ادم احمق میشم که بقیه فقط به چشم یه کون میبیننش
البته این تصور خودمه چون خودم وقتی مست میشم بقیه رو به چشم یه دیک جذاب و هات میبینم
هرچند اون پسره واقعا جذاب و هات بود موهای مشکیش
خیلی سکسی بود فاک نباید بهش فکر کنم شاید تو دهنم شاشیده باشه باید ازش بدم بیاد
دوباره از تصورش حالم بد شد با پوشیدن حوله ام اومدم بیرون
تهیونگ رو تختم لم دادع بود با موبایلش ور میرفت

HiDdeN SeCrEtDonde viven las historias. Descúbrelo ahora