jimin
با ارنجم زدم تو پهلوش تا با دختره لاس نزنه
پیک نمیدونم چندمم و بالا بردم سرم و رو میز گذاشتم-هی تهیونگ اگه میخوای بکنیش فقط کافیه ببریش یه گوشه
خندید:نمیخوام اینجا مست ولت کنم
سرم و از روی میز بلند کردم:مست نیستم خودم میتونم برگردم
-نه
-ببين عزيز من دنیا کوتاه تر از اینه که از یه سکس خفن به خاطر من بگذری من حالم خوبه یه کم دگ میمونم و بلند میشم میرم
-مطمئنی؟
خندیدم چندتا ضربه پشتش زدم:اره پاشو برو دنبال هدفت
خندید خم شد رو موهام و بوسید:سالم برگرد خونه
سر تکون دادم زمزمه کردم:سعی میکنم
از زیتونایی که رو میز بود گذاشتم تو دهنم و به دختر پسرای که وسط میرقصیدن زل زدم
دلم میخواست برم برقصم ولی به شدت بدنم داغ بود
مغزم که هنوز نصفه نیمه کار میکرد هنوز ترجیح میداد
من سر جام بشینم تا اینه برم وسط و یه رسوایی برای خانوادم به وجود بیارمبطری و برداشتم خواستم یه شات دیگه خودم و مهمون کنم که نصف بطری و رو میز خالی کردم
باقیش هم تو جام شرابم ریخت...یکی بطری و اروم از دستم گرفت و جامم و پر کرد با گیجی نگاش کردم
براش سر تکون دادم کنارم نشست-به نظر مست میای؟
-هوم شاید یه کم
-اولین باره این جاها میبینمت
- اولین باره اومدم اینجا .....شاید به خاطر اونه
شاتم و برداشتم و ازش مزه کردم
-چرا تنهایی؟
خندیدم:تنها نبودم در اصل با دوستم بودم ولی خب اون یکی و پیدا کرد و منم بهش توصیه کردم تا به حرف دیکش گوش کنه
خندید:توصیه به جایی بود دوستامم به من همین توصیه رو کردن
-اره منم موافقشم میدونی که مگه انسان چقدر زنده است که بخواد خودش و از خوشی محروم کنه
-پس هم نظریم
سر تکون دادم شاتم و نصفه رو میز گذاشتم نگاش کردم شاید وقتش بود دیگه برم نه؟
با نگاه کردن بهش خشکم زد تو جام نیمخیز موندم
چطوری انقدر جذاب و هات بود؟!...
فاک خدایا فکر میکردم جذاب تر از جکسون وجود نداره هرچند نمیشد تهیونگ رو هم نادیده گرفت
فاک فاک مغزم چرا داره اینجوری کار میکنه
مطمئنن من الان نباید زل بزنم به لبای لعنتیش یا به بین پاش
YOU ARE READING
HiDdeN SeCrEt
General Fictionکاپل اصلی: کوکمین ژانر: اسمات_درام_اندکی کمدی_ومپایر_امگاورس کسی از هویت اصلی جیمین خبر نداره همین طور خودش و ومپایر و گرگینه هارو صرفا داستان و افسانه میدونه و بقیه هم فکر میکنن که جیمین یه انسان معمولیه تا زمانی که پای لیلیث و جانشینیه آقای جئون ی...