چگونه بهتر بنویسیم ؟ ~

♾🖇جلسه‌ی اول - [ستون اصلی1]~

صدای خود رو صاف میکند و پشتِ میکروفون می‌ایستد * :

"یک ، دو ....یک ، دو ...آزمایش میکنیم ...-"

چند بار به میکروفون ضربه میزند، برگه‌هایش رو مرتب کرده و شروع میکند * :

سلامی دوباره ...

من اسم این مقدمه رو گذاشتم "ستونِ اصلی" تا بگم ستون‌های اصلیِ یک داستان/رمان/فن‌فیک و ...
چه چیز هایی به حساب میان.

وقتی شما میخواید یک ساختمون رو بسازید ، باید مواظب باشید تا ستون‌ها بدونِ هیچ مشکلی بنا بشند.
چون اگر این کارو نکنید ، هر چه قدر هم که روی سقف یا بقیه جاها وقت بزارید ، در آخر چیزی که تحویل میگیرید یک تپه خاکه !

رمان یا داستان ها هم مثل همین ساختمون‌ها هستند.
یک سری مصالح هست که اگر مقدارشون خوب و به اندازه باشه و درست باهم ترکیب و بنا بشند میتونید یک داستانِ عالی رو تو نتیجه به دست بیارید .

البته اگر اولِ راهید ، انتظار یک متنِ درجه یک رو از همین الان نداشته باشید ، صبر کنید و تلاشتون رو هم متوقف نکنید .

بهترینِ خودتون بزارید و ببینید که چطور معجزه میشه !✨

برگردیم سره بحثمون ؛

گفتم ستون ، حالا مصالحِ ستون چه چیز هایی هستند :

فضاسازی، نوعِ نوشتاری، توصیف احساساتِ کاراکترا، مونولوگ‌ها و سولولوگ‌ها

دو تا رو تو این پارت براتون توضیح میدم‌.

حالا از اول میریم جلو :

1- فضاسازی :

بحث در موردِ فضاسازی واقعا مفصل و مهمه !
و خب نیازه که من یک پارتِ کاملا جدا رو بهش در آینده اختصاص بدم .
ولی اینجا کوتاه توضیح میدم و رد میشم.

بزارید رک بگم ؛
فضاسازی تقریبا میشه گفت مهم‌ترین ماده اولیه توی داستانتونه .

اگر فضاسازی درست و خوب نباشه ، شما هر چه قدر که دیالوگ‌هارو عالی بنویسید ، ریدر نمیتونه با داستانتون اون‌طور که باید ارتباط بگیره !

شما وقتی یک داستانی رو مینویسید ، نباید اون رو داستان در نظر بگیرید ، بلکه باید یک زندگی در نظر بگیرید. ^^
باید طوری فضاها رو تعریف کنید که مثلا منِ خواننده ، بتونم همراهِ با خوندنِ نوشته ها ، یک صحنه‌‌ی واضح رو تویِ ذهنم تجسم کنم .

وقتی کاراکترها وارد جایی میشند یا دارید سناریویی رو مینویسید ، فضای اطراف رو لا به لای دیالوگها یا متنِ اصلی از طریقِ دیدِ دانای کل و یا دیدِ کاراکتر تعریف کنید .

بزارید یک مثال بزنم :

{ دیانا درحالی که روی نیمکت می‌نشست ، اشکهاش رو پاک کرد.