*تمامی اتفاقات داستان و شخصیت ها تخیلی بوده و به جز نقش* *ای اصلی از روی هیچ آیدلی الهام گرفته نشده*
Author's pov:
روبه لی سونگجین نشسته بود و منتظر بود تا مرد دهنش رو باز کنه وحرف بزنه.ده دقیقه ای بود که همین وضعیت حاکم بر جو اتاق بود و کم کم داشت از حوصله هیونجین خارج میشد.
خواست از جاش بلند بشه و دستور برگردوندن مرد به سلولش رو صادر کنه که قفل سکوت لب هاش شکسته شد.
-:من با کیونگبوک صمیمی تر بودم اما خب نمیشه گفت دوست بودیم ما فقط چون کسی دیگه رو اطرافمون نداشتیم باهم بودیم.
من،کیونگبوک،دونگسون،هیونکی و چول مو...
دونگسون و هیونکی بچه های ساکتی بودند و میشه گفت اصلا حرف نمیزدند باکسی هم کاری نداشتند با خرابکاری های ما هم مشکلی نداشتند و حرفی نمیزدند.
بیشتر چول مو و کیونگبوک اذیت هارو انجام میدادند من هم نقش رهبری داشتم.
آره چوآرا از ما متنفر بود چون اونی که براش قلدری میکرد ما بودیم.چرا هم هیچوقت این کارها تو پرونده امون نبود هم خب بابای هیونکی مدیرمدرسه بود.
ما برای خیلی ها قلدری میکردیم اما دونفر بودند که همیشه موردتهاجم ما بودند.
نفس عمیقی کشید انگار یادآوری بعد شیطانی اش حتی برای کسی با خودشیفتگی اون هم دردناک بود:آرا و یونگمین.آرا موردتهاجم کلامی ما بود فقط اما یونگمین...اون کتک هم میخورد...
و سکوت اتاق رو فرا گرفت؛هیونجین میدونست که از کسی که قلدری میکنه نباید علت خواست اونها برای نشون دادن برتری اشون،پرکردن حسرت هاشون و چندین و چند دلیل دیگه دست به انجام این کارها میزدند،اما به خوبی هم میدونست این قلدری ها نمیتونه علت خوبی برای این قتل های سریالی باشه...
روبه مرد گفت:بلای دیگه ای هم سرش آوردین نه؟این کتک و چرت و پرت ها دلیل مناسبی برای این قتل ها نیست.بگو چیکارش کردین...
سونگجین سرش رو انداخت پایین و کمی بعد شونه های مرد شروع به لرزیدن کرد...اون داشت گریه میکرد؟
هیونجین شوکه بهش نگاه کرد و خواست حرفی بزنه که مرد با لرزش واضحی شروع به حرف زدن کرد:من واقعا متاسفم من نمیخواستم این اتفاق بیوفته من نمیخواستم من...من فقط فکرکردم اینطوری جالبتره...اونها هم مخالفتی نکردن...من نمیدونستم...من
و زیرگریه زد...افسر لیوان آبی رو ریخت و داد به متهم و گفت:لطفا آروم باش و درست تعریف کن چیکار کردین...
سونگجین بدون اینکه به لیوان دست بزنه فریاد زد:دونگسون و هیونکی فقط نگاه کردند فقط نگاه کردند اما بازهم اونها رو کشته.میدونی یعنی چی؟یعنی قطعا منو میکشه...من نمیخوام بمیرم
YOU ARE READING
{You or U, Full}
Fanfiction╰┈┈ 🔖𝗡𝗮𝗺𝗲: You or U ╰┈┈👬🏻𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: Hyunlix ╰┈┈🎞️𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: Crime, Romance, Psychology ╰┈┈📝𝘄𝗿𝗶𝘁𝗲 𝗡𝗮𝗺𝗲: HAMI ╰┈┈𝗦𝘁𝗮𝘁𝘂𝘀: Full