انگشتای کشیدش رو روی بدن پسر مقابلش کشید و پیرهنشو با یه حرکت دراورد'
دستشو روی نیپلینای تهیونگ گذاشت و نیکشون رو فشار داد و باعث سستی پای پسر و افتادنش روی زمین شد'
جئون تک خنده ای زد و با دستش چونه پسرو گرفت'
-این تنبیه برای اینه که بار اخرت باشه که از دست من فرار میکنی و میری با اسباب بازیات بازی میکنی!
بات پلاگو اروم از سوراخ پسر مقابلش بیرون کشید و روی زمین گذاشت'
پارچه قرمز رنگی رو به چشماش بست و با صدای بمی صحبت کرد'
-خودتو لمس کن بیبی.. میخوام رقص انگشتات رو روی بدن ضریفت تماشا کنم..
زبونشو روی لبش کشید'
-و اگه ایندفعه سرپیچی کنی.. اینقدر اسپنک بهت میزنم که تا چند وقت نتونی سرجات بشینی بیب!
تهیونگ با تردید دستاشو روی بدنش کشید و دو انگشتش رو با ناله ریزی وارد خودش کرد'
با دست دیگش شروع به هند جاب کرد و ناله های عمیقی میکشید'
برامدگی کلاهک دیکش قرمز شده بود و این نشونه نزدیکی کامش بود'
جئون بی قرار سمتش رفت و دستشو روی سوراخ دیک تهیونگ گذاشت'
+هی! من داشتم می..
حرف تهیونگ با برخورد انگشتای سرد جونگ کوک روی روناش متوقف شد'
-بریم رو تخت بیبی؟..
صدای خمارش درصد الکلی که خورده بود رو مشخص میکرد'
تهیونگ رو در یک صدم ثانیه بغل گرفت و به روی تخت انداخت'
کمربندشو باز کرد..شلوارشو دراورد و اروم صحبت کرد'
-دارلینگ.. من هیچوقت اجازه نمیدم به دست کس دیگه ای ارضا بشی.. حتا اگه دست خودت باشه!
لباشو روی لبای تهیونگ گذاشت و اغواگرانه سینه های پسر رو فشار داد'
-بهم بگو ددی..
+عاا خر عمته. دلیلی نمیبینم ددی صدات کنم
جئون عصبی از حاضر جوابی تهیونگ به پشت خوابوندش و اسپنک محکمی بهش زد'
-داگی شو
+دلم نمیخواد!؟
جونگ کوک چشماشو دور داد و کمر وسر رو قوص داد و بوتشو چنگ زد'
+عااای چته مادرسگه وحشییی
-وقتی به حرفم گوش نمیدی باید اینجوری ادمت کنم بیبی! به عنوان تنبیهت باید همینجوری چشمبند روی چشات بمونه!
تهیونگ میخواست جواب تخس دیگه ای بده و با فشرده شدن دیک کوک توی سوراخش ناله بلندی کرد و لباشو گاز گرفت'
+مادرتو.. جئون.. حداقل لوب.. میزدی
دردشو داخل بالشت ساکت کرد و جونگ کوک بعد از فهمیدن خوب بودن اوضاع شروع به تلمبه زدن کرد'
تهیونگ ناله نای ریز و عمیقی میکرد و بالشتو گاز میگرفت'
بعد چندمین از تلمبه زدن تهیونگ با چشای اشکی تقاضای بس کردن داشت'
+گوکی.. خواهش میکنم.. اههه درد داره.. هه
-صدام کن ددی بیبی.. اونموقست که دیکم به کام میرسه...
تهیونگ ملاحفه رو فشار داد و زیر لب فوشی نثار جونگ کوک کرد'
+ددی.. خواهش میکنم..
بعد چند ثانیه جونگ کوک به کام رسید و یا نیشخند دیکشو بیرون کشید'
-از اونجایی که پسر خوبی بودی میخوام بهت جایزه بدم
جئون سرشو پایین اورد و شروع به لیسیدن کلاهک دیک تهیونگ کرد'
محکم مک میزد و کل دیکش رو وارد دهنش کرد'
عمیق صاک میزد و باعث بلند شدن صدای ناله های تهیونگ میشد'
بعد چندمین تهیونگ داخل دهن کوک به کام رسید و جونگ کوک لباشو تمیز کرد'
جئون چونه تهیونگ رو گرفت و ریز خندید'
-این تازه راند اول بود هانی!مادرتو جئون:)
YOU ARE READING
𝘋𝘢𝘳𝘬 𝘴𝘪𝘥𝘦
Fanfictionاسـمات بـوک؛ وان شات های کوتاه و بلند برای شما و ذهن های پاکیزتون♡