part 1

29 3 0
                                    

شبیه دیوونه ها میخندیدن و تلو تلو میخوردن
+وای قیافش و یادته؟
دوباره صدای شلیک خندشون بود که همه جای اون خیابون خلوت رو توی اون ساعت گرفته بود
گوشیه تهیونگ زنگ خورد و از جیبش کشید بیرون و بدون دیدن اسم مخاطب جوابشو داد
-این موقع شب کدوم گاوی پشت این خط کوفتیه؟
کوک سعی کرد نخنده اما دوباره افتاد روی زمین و شکمشو گرفت و بلند بلند خندید
*بچیه بیشخصیت باباتم!
-شت
کوک اروم چهار دست و پا اومد جلو
+کیه؟
-بابام!
+شت!
*خب حالا هعی شت شت لش بیارید خونه
-خونه؟
*چیه دوست دارید خیابون شب بخوابید؟ بهتر همون جا بیوفتید بمیرید
و صدای بوق اومد
البته که تهیونگ و جونگ کوک اهمیتی ندادن و دوباره خندیدن و اون شب باهام به زور به خونه تهیونگ اینا رسیدن

فردا صبح-

چشماشو باز کرد و اولین چیزی که دید صورت تنها کسی که توی این موقعیت میشد دید رو انالیز کرد
چشماش
بینیش
ابرو هاش
مژه هاش
لبش...
چقدر زشت بود!
با پا زد دم کونش و پرتش کرد از روی تخت پایین
-اخخخخخ چته وحشییی
+حالا خیلی رو تخت جا داریم خودتو اختاپوس کردی روی تخت؟
-مگه میخوای سفینه هوا کنی مادر خراب تهش میخوای 2 ساعت بخوابی میمیری یکم تنگ تر بخوابی؟
و بازم همون بحث های سر صبحشون که صداشون تا پایین و پیش مادر و پدر تهیونگ میومد
-این بچه ها به یه روانشناس نیاز دارن زن
+باید از دکتر لی براشون وقت بگیرم
-برو صداشون کن بیان پایین صبحونه کوفت کنن صبح زیبای تعطیل مارو به گوه کشیدن
خانم کیم اروم به غر غر های همسرش خندید و رفت دم در اتاق تهیونگ تا بگه بیان صبحانه بخورن
-بچه ها بیاین پایین صبحانه حاضره
اما خب بجز صدای بام بوم که موجب خوشحالی مادر تهیونگ میشد هیچی نصیبش نشد پس سریع درو باز کرد تا تفکراتش درست باشه و 7 شبانه روز غذا دهی بکنه
-شما بلخره باهم وار-
خب
انتظار نداشت همچین صحنه ای رو ببینه
جونگکوکی که با چراغ قوه توی دستش و شورت پرچم امریکاش روی تخت
و تهیونگی که پایین با دمپایی ابی اسمونیش نشونه گیری کرده بود تا بزنه فرق سر جونگکوک
-اون شروع کرد!
+عه مامان داره گوه میخوره اون اول پرتم کرد پایین!
*واقعا که فکر کردم بلخره سر عقل اومدین و باهم وارده رابطه شدین
درسته
دارین درست میخونید
مادر پدر های این 2 تا بچه اصرار شدیدی بر قرار گذاشتن اونا داشتن
اونا نه با گرایششون مشکلی داشتن و نه اینجور چیزا و حتی میگفتن بخاطر این ارتباط صمیمی که باهم دارن بهتره هم دیگرو واسه ادامه زندگی انتخاب کنن اما خب اون 2 تا فقط همو بهترین دوست های اسکل هم میدیدن نه چیزی بیشتر
البته فعلا گایز فعلا...

____________

هاییی
اینم از اولین پارت
امیدوارم خوشتون بیاد و حمایت کنید بچه ها
تا هفته دیگه
فعلااا

More than a friend?Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang