[ این تکرار میشه..
دوباره و دوباره.
هربار شدید تر از دفعهی قبل، تا جایی که دیگه چیزی احساس نکنم.
آرزو دارم و نیاز دارم که چیزی احساس نکنم!
زندگی من همیشه همین بوده
به اندازهی جنون نیاز داشتن و نتیجه نگرفتن؛
شکستن و شکستن.
یه چرخهی پر از درد که خم به ابروم نیاورده اما متلاشیم کرده.
انقدر ادامه پیدا میکنه که چیزی جز یه عروسک تو خالی نباشم.
زیبا و شاید خواستنی، اما تهی از هر نوع حسی. ]
_پارکجیمین..
.لوسیا وارد مطب شد و یونگی با دیدنش سریعا ایستاد.
به سمتش قدمی برداشت و دستش را با احترام دراز کرد
-" از دیدنتون واقعا خوشحالم خانم برونو. "زن همراه با لبخند گرمی دست داد
-" منم همینطور! باعث افتخارمه. "-" خواهش میکنم بشینید. "
یونگی با دستش به صندلی اشاره کرد.لوسیا با سر تشکر کرد و نشست.
کیف کوچکش را کنارش گذاشت و با نشستن یونگی روی صندلی رو به رو سرش را بلند کرد.یونگی لبخند محوی زد
-" راحت سفر کردید؟ متاسفم، من باید به ایتالیا میاومدم برای دیدنتون اما همونطور که شرایط جیمین رو توضیح دادم، نمیتونستم با خودم بیارمش و یا تنهاش بذارم. "لوسیا سرش را به دو طرف تکان داد
-" بله عالی بود! و لطفا عذرخواهی نکنید؛
کره جای زیباییه، من از سفر کردن لذت میبرم و حالا که شما رو ملاقات کردم دلم میخواد مدت طولانی تری اینجا بمونم. "یونگی با شنیدن حرفهای او عمیقا حس خوبی پیدا کرد
-" خوشحالم کردید، چیزی میل دارید؟ "لوسیا کمی فکر کرد و نگاه براقش را به مرد داد
-" برام تفاوتی نداره، اما دوست داشتم حتما نوشیدنی های کرهای رو امتحان کنم.
البته قصد زحمت دادن یا جسارت ندارم آقای مین! "یونگی به آرامی خندید
-" هیچ زحمتی نیست.
دوست دارید سابوک رو امتحان کنین؟ مطمئنم خوشتون میاد. "-" عالیه. "
یونگی بعد از شنیدن جواب زن، از قسمت خدمات مطب خواست تا نوشیدنی را آماده کنند.
دوباره سرجایش نشست؛
لوسیا نفس عمیقی کشید و با جدیت به مرد نگاه کرد
-" خب.. میتونم ازتون دربارهی روند درمان و مشخصات بیمار یه توضیح مختصر بخوام؟
لطفا پروندهش رو هم بهم بدید. "یونگی "حتما" گفت و تمام اطلاعاتی که در این مدت جمع آوری کرده بود به علاوهی پرونده را، داخل پوشهای گذاشت و به سمت لوسیا گرفت.
-" بفرمایید خانم برونو، همزمان با چک کردنشون اگر سوالی داشتید در خدمتم. "لوسیا "باشه" گفت و مشغول خواندن اطلاعات پرونده، سوابق بیمار و اطلاعاتی که یونگی جمع آوری کرده بود شد.
KAMU SEDANG MEMBACA
god's favorite.
Fiksi Penggemarcompleted. - من از خودم رنج میبردم و خودم از من. پارکجیمین. - ژانر: روانشناسی، رمنس، درام. - کاپل: یونمین. کپی از مطالب فیکشن ممنوع هست. Start: 2022, october 19. End: 2024, march 29. 🎖1 #fantastic 🎖1 #weird 🎖3 #devil 🎖1 #god [ویرایش شده]