بند کلفت متعلق به گیتارش رو از دور گردنش در آورد. انتهای بلندش رو توی مشتـش گرفت و زودتر از بقیه صحنه رو ترک کرد. میدونست حسش اشتباه نمیکنه. مطمئن بود لو رفته و سهون هم کاملا در جریانه. درسته که از طرف شخصی تایید نشده بود که گند همه چیز در اومده اما چانیول با همهی وجود مطمئن بود که اون چشمها هرچیزی که بخوان رو میتونن بفهمن. تشخیص نمیداد که تاریکی باعث تاری دیدش شده یا سرگیجهش. کف دست آزادش روی دیوار قرار گرفت تا بتونه از پلههای کوتاه استیج پایین بیاد.
زیاد از جایی که بود فاصله نگرفت تا بفهمه توانایی ایستادن روی پاهاش رو نداره. سرجاش ایستاد و پلکهاشو روی هم فشار داد. انگار کسی دقیقا کنار گوشش در حال جیغ زدن باشه سرش تیر کشید. میدونست حالش بخاطر نادیده گرفتن وعدههای غذاییـش و استرسی که امروز کشیده اینقدر بد شده. با احتیاط گیتارش رو به دیوار تکیه داد و خودش کنارش نشست.
زانوهاش توی شکمـش جمع شده بودن و با دوتا دستش شقیقههاش رو میفشرد.
+ یول؟ شت. کریییسس!
مثل همیشه بکهیون اولین نفری بود که پیداش میکرد. با نگرانی از کریس کمک خواست و خودش کنار چانیول روی دوتا پاش نشست. دستش نامطمئن سمت پسری که شقیقههاش هدف مشتهاش شده بودن دراز شد و توی هوا موند.
صداهای گنگ اطراف رو میشنید اما مغزش در حال انفجار بود. به جای بکهیون، دستهای کریس مشتهاشو متوقف کردن. لرزش کم بدنـش و احساس سرمای شدید رو نادیده گرفت. سرش بلند شد و مچـش رو با فشار آزاد کرد.
- فقط فشارم..افتاد. چرا اینطوری میکنید؟
به صورت رنگ پریدهی دوستهاش توپید. دلش نمیخواست اینطوری ببیننش. نگرانی واضح توی چشمهاشون اذیتـش میکرد. چانیول دنبال جلب کردن توجه نبود. روی پاهاش ایستاد و اخرین نیم نگاه رو به صورت کیونگسو که با فاصله ایستاده بود انداخت. به گیتارش چنگ زد و به مسیرش ادامه داد.
+ چانیول! چه مرگته؟
کریس با صدایی که نتونسته بود تنـش رو کنترل کنه مخاطب قرارش داد. اگر میتونست مطمئنا دست مشت شدهش رو توی صورت پسر میکوبید. عصبیـش کرده بود و به نظر نمیومد متوجهش هم شده باشه.
+ با توئم. کدوم گوری سرتو انداختی پایین میری؟
نه بکهیون و نه کیونگسو موفق به نگه داشتن کریس نشدن. قدمهاش برعکس چانیول محکم و سریع بودن. با رسیدن به عامل عصبانیتش بازوش رو گرفت و برش گردوند.
+ معلوم هست داری با خودت چیکار میکنی؟ مشکل کوفتیت چیه؟
گره خوردن ابروهای چانیول بیتفاوت با چهرهی عصبی کریس نبود. چی از جونـش میخواست؟ به اون ربطی داشت که مشکلـش چیه؟ این تلاش مسخرهش برای رسوندن نگرانی و اهمیت دادنش بود؟ خب چانیول هیچکدومش رو نمیخواست. کریس هنوزم نگرانش میموند و بهش اهمیت میداد اگر بخاطر چانیول رفتار بدی میدید و نمیتونست اونطور که لایقشه برنده شه؟
YOU ARE READING
𝙋𝙨𝙮𝙘𝙝𝙤 𝙍𝙖𝙫𝙚𝙣
Fanfictionخلاصه : چانیول گیتاریست جوونی که باعث بیکار شدن بَندش شده و حالا یه موقعیت خیلی خوب برای جبران اشتباهش پیدا کرده. 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐂𝐡𝐚𝐧𝐡𝐮𝐧 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐬𝐦𝐮𝐭, 𝐝𝐫𝐮𝐦 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐭𝐞𝐧 𝐛𝐲 : 𝐘𝐮𝐤𝐢