یهو صدای شلیک اسلحه اومد.......
نامجون:نترسید تیر هوایی زدم
بادیگارد:رئیس...م-من-
نامجون:خفه شو!داشتی چه غلطی میکردی؟
بادیگارد:من واقعا معذرت می خوام......نتونستم خودمو کنترل کنم
نامجون با صدایی بم و لحنی ترسناک گفت:هر چقدر هم زیبا باشه و تحریکت کنه....تو نباید به کسی یا چیزی که مال منه دست بزنی
بادیگارد:بله....دیگه تکرار نمیش-
قبل از اینکه جمله اشو کامل کنه نامجون یه گلوله تو سرش خالی کرد
شوگا ی بدبخت حتی بیشتر هم ترسید
نامجون اومد و چشمای شوگا رو باز کرد
شوگا که بالاخره داشت میدید حتی بیشتر ترسید وقتی خون های پاشیده شده روی دیوار رو دید و یه پسر کنار خودش دید
داشت میلرزید
نامجون:اوه چرا انقدر میلرزی؟
نامجون:حالا بگو ببینم اسمت چیه؟
شوگا با ترس گفت:اسممو ب-برای چی می خوای؟
نامجون:خب وقتی می خوام صدات کنم باید اسمتو بدونم دیگه
شوگا یکم صداشو برد بالا:اسممو بهت نمی گم!
چرا باید به یه غریبه که منو دزدید اسممو بگم؟
نامجون:باشه نگو
شوگا:باهام چیکار داری؟
نامجون:تو حتی اسمتو بهم نگفتی،من چرا باید بهت بگم؟
شوگا:حداقل بگو زنده می مونم یا نه
نامجون:نمیدونم ولی احتمالا اره
شوگا:یعنی چی شاید؟باید پول بدم؟کار کنم براتون؟قضیه چیه؟
نامجون دوباره چشمای شوگا رو بست و گفت:حالا مثل یه بچه ی خوب سر جات بشین تا من دوباره بیام انقدر هم سوال نپرس
نامجون از اتاق رفت بیرون و شوگا رو با کلی سوال توی ذهنش رها کرد
***
هوسوک و جنی زنگ در رو زدن
سوجین:بله؟
جنی:منو هوسوک اومدیم
سوجین:اوه بیاین داخل
رفتن داخل کارگاه
سوجین:برین رو اون مبل ها بنشینید تا براتون قهوه بیارم
هوسوک و جنی رفتن که بشینن که جنی چشماش گرد شد
جنی:نه.......امکان نداره
__________________
خب اینم از پارت ۴
عذر خواهی مجدد برای کوتاه بودن پارت

ESTÁS LEYENDO
Mafia in bloody night|مافیا در شب خونین(تهگی)
Fanfic⭕️این فیک کامل شده⭕️ کاپل اصلی:تهگی کاپل های فرعی:جونگهوپ(جونگکوک و جی هوپ)و(جنی و نامجون)و(سوجین و سویون):ببخشید اسم شیپ دوتای آخری رو نتونستم پیدا کنم تاپ:تهیونگ|باتم:شوگا ژانر:معمایی روز های اپلود:هر روز و اگه یه روز نشد روز بعدش بیشتر آپلود م...