part 21 ; His Pretty Wolf

4.4K 937 214
                                    

Your kiss, my cheek, I watched you leave. Your smile, my ghost, I fell to my knees.
بوسه‌ی تو، گونه‌ی من، رفتنت رو تماشا کردم. لبخند تو، روح من، بر روی زانوهام افتادم.

********

- پرش زمانی به هشت ماه قبل -

با بدبختی لیوان قهوه‌ش رو پر کرد و همزمان کلاه هودیش رو جلوتر کشید. از این افکار و احساسات مختلف متنفر بود و شب قبلش حتی نتونسته بود لحظه‌ای پلک روی هم بذاره.

- زود باش.

با شنیدن صدای آلفای رهبر، فحشی زیر لب داد و با لیوان در دستش چرخید و بهش خیره شد. هیونگسو از ساعت هشت صبح در خونه‌ش رو کوبیده بود و نه تنها بیدارش کرده بود؛ بلکه برای هردوشون صبحانه‌ی مفصلی چیده بود و حالا پشت میز نشسته بود و با نیشخندی بهش اشاره میزد که بنشینه.

- اینجا واقعا چیکار میکنی؟ من بعید میدونم که تو حتی فامیلیم رو هم بدونی.

جونگکوک که مثل مرده های متحرک بود غرید و پشت میز نشست و به صبحانه‌ی رنگارنگش خیره شد. چند وقتی میشد که اینطوری صبحانه نخورده بود چون یا درس میخوند و یا زمانش رو توی خوابگاه سپری میکرد. قطعا هم خودش حوصله‌ی صبحانه آماده کردن نداشت پس فقط قهوه یا چای مینوشید و اگه خیلی خودش رو تحویل میگرفت، شکلاتی هم در کنارش میخورد.

- بهت که گفتم این چند وقت من رو زیاد ببینی پسر، قراره یکم روی اخلاقت کار کنیم که کمتر به هر موجود زنده‌ای که سر راهت اومد گند بزنی و آستانه‌ی تحملت رو بالا ببری جئون. هدف اصلیِ کلوبِ 'سینگل های امروز، همسران فردا' ساختن شخصیت بهتره!

هیونگسو در حالی که نون تستی رو به سمت دهانش میبرد، با نیشخندی کلمات رو به زبون آورد و آلفای غالب با بدبختی به آلفای احمق مقابلش که هشت صبح داشت توی خونه‌ش صبحانه میخورد و درمورد بهتر کردن شخصیت و این مزخرفات صحبت میکرد، خیره شد.

این قطعا یک امتحان الهی از طرف الهه‌ی ماه بود، ترک شدن توسط جفت حقیقیش و سپری کردن زمانش با هیونگسو! یک آلفای رهبر که کراش قبلی جفت حقیقیش بود.

- خب برنامه‌ت چیه؟

با بی‌حوصلگی زمزمه کرد و هیونگسو سرش رو بالا آورد. پس جونگکوک قصد همکاری داشت؟

- تهیونگ گفت بهتر شو، برای بهتر شدن باید هم خودت رو بشناسی و هم جفتت. باید به پستی بلندی های رابطه‌ت با یک دید جدید نگاه کنی. همچنین به شخصیت خودت و چیز هایی که روی هم رفت و ذره ذره شعله‌ی آتیش رو بیشتر کرد.

- خب چطوری با یک دید جدید نگاه کنم؟

- باید کار های جدید بکنی تا دیدت هم جدید بشه.

هیونگسو موبایلش رو از روی میز برداشت و مشغول پیدا کردن چیزی شد. آلفای غالب همچنان در حال فکر کردن به این بود که اصلا قرار بود فایده‌ای داشته باشه؟

Mon Chéri || KookVWhere stories live. Discover now