پارت ۱

1.1K 132 12
                                    

دکتر به MRI که از سر جنگوک گرفته بود نگاه کرد
ضربه ای که به سرش خورده بود رو بررسی کرد
دکتر: خب باید بهتون بگم ایشون دچار اختلال پس از ضربه مغزی یا PCS شدن ،خیلی متاسفم ، باور کنید که حتی منم خیلی ناراحتم ، دخترم طرفدار بی تی اس هستش و میخوام مطمئن باشید من هرچی در توانم هست و تو این سال ها یاد گرفتم و تجربه کسب کردم به کار میگیرم تا آقای جئون هرچی سریعتر بهبود کاملمشون رو به دست بیارن
جدا از دارو و روان‌درمانی و کارهای مربوط به پزشکی
یکسری کارها هست که شما ها به عنوان دوست و خانواده اش باید انجام بدید تا تو روند درمانیش کمک کنید

دکتر حرفاشو به افراد تو اتاق که شامل ۶ پسر بی تی اس،پدر و مادر و برادر جونگکوک و پی دی نیم میشد گفت و به چهره های بی حال و پر از غمشون چشم دوخت

واقعا تحمل این غم براشون خیلی سخت و خارج از توانشون بود

واقعا تحمل این غم براشون خیلی سخت و خارج از توانشون بود

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

((اتاق جونگکوک تو بیمارستان))

جونگکوک عزیزشون بعد ۲ ماهی که تو کما بود حالا به هوش اومده و هیچی به یاد نمیاره تمام بچگی و جوانیشو از دست داده تمام خاطرات با ارزششو خوشحالی ، غم هاشو عشق و نفرتشو تلاش های بی وقفه اش رودوستاشو خانواده و همه عزیزانشو اون همه چیش رو از دست دادههمه...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


جونگکوک عزیزشون بعد ۲ ماهی که تو کما بود حالا به هوش اومده و هیچی به یاد نمیاره
تمام بچگی و جوانیشو از دست داده
تمام خاطرات با ارزششو
خوشحالی ، غم هاشو
عشق و نفرتشو
تلاش های بی وقفه اش رو
دوستاشو
خانواده و همه عزیزانشو
اون همه چیش رو از دست داده
همه اون چیزی که برای رسیدن بهش حاضر شد از خودش بگذره و همه اون سخت‌کوشی ها همه اون کنسرت ها و گریه ها و لبخنداش

الان جونگکوک به معنای واقعی شده یه بچه ای تازه متولد شده
با یه ذهن خالی و سفید
ولی بیشترین چیزی که همه افراد اون اتاق رو به وحشت انداخته یه چیزه
چی میشه اگه برای همیشه حافظه اش رو از دست بده؟
چه اتفاقی براش میوفته
چطور میخواد به زندگیش ادامه بده
هرچی باشه اون یه آدم معمولی نبود که حتی اگه یادش هم نمیومد میتونست زندگی جدیدی شروع کنه
اون پسر جئون جنگکوک گلدن مکنه بی تی اس بود
اون نمیتونست زندگی دیگه ای داشته باشه
اون مجبور بود به یاد بیاره
البته که کسایی بودن تو اون اتاق که حاضر بودن هرکاری کنن تا به یاد بیاره ولی می‌دونستن اگه هم نتونست اونا حاضرن هرکاری کنن تا اون بتونه زندگی دوباره زندگی شادی داشته باشه حتی اگه این به معنی این باشه که بخاطرش به ماه سفر کنن اونا این کارو میکردن

تصادف سرنوشت Accident Of Fate (jikook_kookmin) Where stories live. Discover now