_ یک شیطان ، باید چطوری باشه؟
مامون زیر لب زمزمه کرد و همزمان با نگاه کردن خودش توی آینه ، به آرومی نوک انگشت اشارش رو روی ترقوه ی سفید و لختش کشید.به لمس کردن اون قسمت از بدنش ادامه داد و دوباره ، اما ایندفعه با نا امیدی از خودش پرسید:
_ من...من واقعا یه شیطانم؟
اول ، این حس یه عذاب وجدان کوچیک بود به خاطر تنها مجازات شدن اون فرشته ؛ کم کم به نگرانی تبدیل شد و در مرحله ی بعد ، به نشخوار فکری!
نشخوار فکری یا اورثینکی که شبیه به یه اقیانوس میموند.
یه اقیانوس عمیق و ترسناک...
اقیانوسی که هیچ راه نجاتی نداره!
دست و پا زدن تو رو بیشتر توی آب فرو میبره و شناور موندن؟ درد اصلی جهنم رو نشونت میده!به این فکر کرد که هیچ شیطانی به جز اون ، باز هم درگیر عذاب وجدان میشه؟ مگه ویژگی یه شیطان ، گناهکار بودن و عوضی بودن نبود؟
حتی بعضی از انسان های زمین هم بودن که بویی از عذاب وجدان نبرده بودن ، پس چرا یه شیطان ، اون هم شیطانی که فرزند لوسیفر بود ، باید برای یه فرشته عذاب وجدان میگرفت؟
بال های مشکی و بزرگش رو کاملا باز کرد.
لمس بدنش رو تا گردنش ادامه داد و همزمان ، هفت گناه کبیره رو برای خودش تکرار کرد.
گناه هایی که نشانه ی شناخت هر شیطانی بودن!_ خشم...
مامون همیشه خونسرد بود و همین خونسردی ، اعصاب خیلی از شیاطین دیگه رو به هم میریخت!_ طمع...
حتی از اون اول هم با اینکه جایگاه بالایی داشت ، هیچ وقت نگاهی به جايگاه لوسیفر نداشت و صادقانه ، از نظرش تنها کسی که لایق این جایگاه بود ، خود لوسیفر بود._ حسادت...
چیزی که از نظرش بیخود بود و صرفا ، وقت یک انسان یا شیطان رو طلف میکرد._ شکم پرستی...
حتی اندام چاغ و هیکلی ای هم نداشت! این طور نبود که لاغر مردنی باشه یا هر چیز دیگه ای ، اتفاقا هیکلی که داشت کاملا مناسبش بود اما از لحاظ شکم پرستی...اون از این ویژگی منزجر بود!_ شهوت...
شهوتی که به تجاوز ختم میشد ، چیزی که خود مامون به کمک لوسیفر اون رو توی جهنم محدود کرده بود چرا که از نظرش ، نباید هیچ یک از فرشته ها یا انسان های از همه جا بی خبر به خاطر نیاز یک شیطان به تایید ، به زیر کشیده بشن!و در آخر:
_ تنبلی و...غرور!
دو ویژگی ای که حداقل کمی ، فقط کمی به شیطانی بودن امیدوارش میکردن.
بی حوصلگی و خستگی همیشگی و صد البته ، غروری که حاظر نبود برای هیچکس زیر پاش بزاره!از بین هفت ویژگی شیاطین فقط دو تاش رو داشت؟ عالی تر از این نمیشد!
این از نظرش حتی شیطان بودن هم حساب نمیشد!
YOU ARE READING
Sent of heaven
Fantasy^ فرستاده ای از بهشت ^ *فعلا متوقف شده* کاپل اصلی: Sope کاپل فرعی: Namjin ژانر: درام ، فانتزی Caver by MJ_storiess مقدمه: عشق همینه...نمونه ی بارز دو کلمه ی سوختن و ساختن! عشق میتونه لوسیفر رو از بالا ترین جایگاه بهشت به پایین ترین جایگاه جهنم تبعي...