سلام من جینا هستم و این اولین فیکی هست که دارم مینویسم و منتشر میکنم امیدوارم از فیکم خوشتون بیاد

YOU ARE READING
locked up
Fantasyیونگی به خون هایی که روی زمین مثل یه رود جریان پیدا میکرد خیره شده بود و به ضرباتی که پی در پی به در حمام میخورد بی اعتنا بود اما بازم تن کبود و خونیش از ترس به لرزش افتاده بود . شاید اگه میدونست قاتلان روح و جسمش برای درد دادن بهش نیومدن اینبار ب...
مقدمه
سلام من جینا هستم و این اولین فیکی هست که دارم مینویسم و منتشر میکنم امیدوارم از فیکم خوشتون بیاد