Oneshut
Vkook
+ من قرار فردا یکیو بکشم_ کی؟!
+ ندیدمش اما میدونم اسمش کیم ویکتور
_ اگه اون شخص من باشم چی؟!
+ اون وقت نمیتونم بهت شلیک کنم چون میتونم بگم از همین الان عاشقتم!
+ امک_ان نداره تو؟؟؟؟
_ مثل اینکه واقعا نمیتونی بهم شلیک کنی پلیس کوچولو!
..................
فلش بک
دیشبپسر وارد بار شد موسیقی ملایمی در حال پخش بود دختر پسر ها در حال رقصیدن بود
با دیدن هیونگش دستی تکون داد به سمتش رفت یه پیراهن سفید تنم بود جلوش هفتی باز بود با یه شلوار چرم مشکی موهای بلندمو نبسته بودممرد که در حال خوردن تیکلاش بود با دیدن دوسونگش خنده ای کرد تیپ پسر کشی زده بود همه فک میکردن کوکیش یه تاپه اما نمیدونستن اون یه باتمه!
+ هیونگ دلم برات تنگ شده بود!
_ خرگوش عضله ای چه تیپی زد میدونی فردا ماموریت داری؟!
هر دو همو بغل کردن و نشستن کوک در حالی یه نوشیدنی سبک سفارش میداد گفت:
+هوسوک هیونگ زیاد سخت نمیگیری؟!من یه تک تیر انداز حرفه ایم! نگران نباش من کارمو بلدم!
هوسوک سری از تاسف تکون داد دوسونگش زیادی به خودش مغرور شده بود
_ خوب درمورد ماموریت فردا صحبت کنیم
هردو جدی شدن کوک حالا اخمی رو پیشونیش نمایان شده بود با دقت میخواست به حرف های هیونگش گوش کنه
_ اسمش کیم ویکتور اسم واقعیش نیست هیچکس نمیدونه اسم واقعیش چیه فردا میدونیم یک قرار داد توی بار الماس داره هیچکس تاحالا صورتشو ندیده
کوک اخمی کرد گفت
+ اگه تا حالا کسی ندیدنش چطوری میخوای بکشمش؟!
_ یکی از افراد شو گرفتیم اون درجا تایید میکنه و تو درجا شلیک میکنی!
+ از کجا معلوم تاحالا نقشمون لو نرفته باشه؟!
_ یکی از همکارای پلیسمون تو باندشونه نفهمیدن!
کوک سری تکون از نوشیدنی امادش کمی خورد
هوسوک دوباره نکاهی به تیپ کوک کرد لبخندی زد گفت
_احیانا تو با این تیپت دنبال یه ادم جذاب تاپ نیستی؟!
کوک با شنیدن حرف هیونگش اخمی کیوتی کرد غر غر کرد
+ اخ هیونگ هیچی نگو که من زخم خوردم چرا همه فک میکنن من تاپم؟! من بخدا فقط ورزش میکنم یکم عضله دارم
هوسوک خنده ای به غرغر های کیوت پسر زد
_ به خودت سخت نگیر فردا باید راه بری تو که نمیخوای لنگ بزنی؟! میخوای؟!