- بفرمایید
چانیول گفت در حالی که سرش رو زیر میز پذیرش برده بود تا سیم شارژرش به سه راهی زیر میز وصل کنه . با نشنیدن صدایی از مشتری تازه وارد شده با کنجکاوی بالا اومد
- بیون ؟؟
با تعجب پرسید و لحنش لبخند نرم پسر کوچیکتر رو به همراه داشت : سلام چان
چانیول تکخند شادی زد : اینجا چیکار میکنی ؟
بکهیون ابرویی بالا انداخت : نباید وارد محدوده تون میشدم جناب پارک ؟
چانیول دستهاش رو تند تند توی هوا تکون داد : نه نه منظورم این نبود خوشحالم که اومدی فقط .. انتظارشو نداشتم
بکهیون دستش رو توی هوا به نشانه « بیخیال بابا » تکون داد : شوخی کردم فقط
کمی سمت میز جلوتر اومد : دنبال کمی بابونه اومدم . دارین ؟
چانیول سری تکون داد و از پشت میز بیرون اومد تا سمت گلهای مدنظر پسر کوچکتر بره : گلدون یا شاخه ؟
+ دو شاخه کفایت میکنه
چانیول سری تکون داد و بکهیون دید که داره بین شاخه ها میگرده . احتمالا داشت گزینه های بهتر رو چک میکرد و این باعث گرمای ملایمی توی گونه هاش شد .
چانیول همونطور ک از بابونن ها فاصله میگرفت دو شاخه بلند انتخابیش رو توی دستش تاب داد و سمت میزش برگشت : تزئین یا .. چیزی لازم نداری ؟
بکهیون حس میکرد پسر گلفروش سوال های بیشتری هم داره : نه ممنونم . میخوام فقط توی گلدون رو به روی تختم بزارمشون
چانیول نفس عمیقی کشید و سری تکون داد : پس با ربان می بندمشون که راحت تا خونه ببری .
بکهیون زیر لب تشکری کرد و در حینی که چان کمی ربان میبرید سوال اصلیش رو پرسید : برای قراری که دیشب گذاشتیم ..
چان همونطور که ربان رو پیچ میداد هومی کشید . بکهیون نفس عمیقی کشید و ادامه داد : من داشتم به این فکر میکردم که شاید بهتر باشه اولین دیدار های تو و همخونه های من یهویی اینقدر سریع رخ نده و براش برنامه ...
چان گل آماده رو سمتش گرفت و میون حرفش پرید : اگه این اذیتت میکنه میتونیم انجامش ندیم . اصراری نیست بیون
بکهیون گلها رو گرفت و کارتش رو دست چان داد : نه نه اینطور نیست فقط فکر کردم شاید از دیدن اون همه موجود غیر اهلی تعجب کنی یا شاید بترسی . فکر کردم شاید بخوای اروم اروم پیش بری
چانیول بعد از پرسیدن و وارد کردن رمز رسید رو سمت پسر کتابدار گرفت : من مشکلی ندارم بیون . اگه این ناراحتت میکنه بهم بگو و این اصلا اذیت کننده نیست برام . من به علاقه و حریم شخصیت احترام میزارم
VOCÊ ESTÁ LENDO
Shifting ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ
Fanficبیون بکهیون پسر کتابداری که به حیوونای عجیب غریبش معروفه ، اما هیچکس نمیدونه یه جادوگر پایه دو همیشه خستست که ترجیح میده با شش تا هم خونه غیرانسانیش وقت بگذرونه تا بعضی ادمای بیرون ولی درست قبل ازینکه بخواد ورد جدید «تبدیل حیوانات به انسان» رو روی...