سلام :)
ادمین بدقولتون اینجاست ؛)
خیلی ببخشید ولی میخوام از الان اطلاع بدم که ممکنه پارت گذاری منظم نباشه
اولین تایمی که بتونم براتون پارت میزارم .
به عنوان یه بچه سمپادی که داره واسه المپیاد هم میخونه خیلی سرم شلوغه ㅜ-ㅜ
خیلی دوستون دارم . از پارت لذت ببرید.
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
pov.نویسنده
جونگین با دست به پیشونیش کوبید و گفت :
- حتما خواب دیدی همچین چیزی امکان نداره !
جیسونگ به ساعدش اشاره کرد که زخم عمیقی برداشته بود و مجبور شده بود اون رو با باند ببنده و گفت :
- خواب نبوده . اون موقع که به خاطر صدای اون بی صاحاب سر درد داشتم خوردم زمین و دستم کشیده شد به یه چیزی و زخم شد ! الآنم که داری میبینی !
فلیکس : شاید چیز تیزی تو تختت بوده
جیسونگ : نبود ! کل تختو نگاه کردم . هیچی نبود . حتی لبه های تختم هم دست کشید که شاید چوبش ور اومده باشه ولی نبود .
شاید فلیکس کمی قانع شده بود اما جونگین هنوز هم مخالف بود . از طرف دیگه جیسونگ هیچ وقت از حرفش عقب نمیکشید
جونگین : دیشب مست کردی ؟ پارتی بودی ؟
جیسونگ : من که بدون شماها پارتی نمیرم
فلیکس : واقعا نمیری ؟
جیسونگ : ام...خب اگه بگید نمیاید تنهایی میرم ولی قبلش بهتون میگم قبلش
جونگین : خوبه که اینو میشنوم
فلیکس : این آخر هفته کجایید ؟
جیسونگ : هی هی بحثو عوض نکنید من خر نیستم
فلیکس و جونگین نگاع تاسف آمیزی به هم انداختن . ماموریت پیچوندن بحث با شکست مواجه شد !
- هی !
با صدای کسی که به سمتشون میومد ، هر سه سرشون رو بلند کردن .
- اوه ! یوسانگ !
یوسانگ پسر مرموز اما جذاب و خوش قیاقه ای که اگه بگیم به جز چند نفر محدود کسی صداش رو نشنیده دروغ نگفتیم .
یوسانگ خیلی عادی کنار فلیکس نشست که باعث شد جونگین از اون طرف نیمکت پایین بیافته
جونگین : یا ! اینجا آدم نشسته ها !
یوسانگ حرف جونگین رو نشنیده گرفت و گفت :
- شنیدم از کارخونه خواب و رویا اومدی بیرون
جیسونگ مثل برق از جاش پرید و گفت :
- پس تو حرفمو باور میکنی ؟!
یوسانگ : البته !
جونگین : هی خدا یه دیوونه دیگه به جمعمون اضافه شد
یوسانگ : میتونم ببرمت و اونجا رو ببینی
جیسونگ : میبری ؟!
یوسانگ : درسته ! تو برای رفتن به اونجا لازم نیست حتما خواب باشی
جیسونگ : گایز آماده باشید یه سفر کوچیک در پیش داریم
فلیکس و جونگین با اینکه میدونستن قرار نیست به کارخونه خواب و رویا برن ، اما قبول کردن . شاید باید بهش به دید یه سفر دوستانه نگاه میکردن
***
مینهو آه کلافه ای کشید و درحالی که دور اتاق رو طی میکرد گفت :
- خیلی خب قدم اول اینکه عادی رفتار کنیم . چان هیونگ نباید این موضوع رو بفهمه .
همه چشمی زیر لب گفتن و مینهو زیر لب گفت :
- خوبه .
سونگهوا و هونگ جونگ سر پایین انداختن و دست هم رو فشردن .
مینهو ادامه داد :
- قدم دوم ! هوانگ
هیونجین : هوم ؟
مینهو : گوشه لیستت اسم یارو بنویس نباید بزاری از دستت بره
هیونجین : اوک
مینهو : سونگ
سونگمین : بله
مینهو : آماده باش هر زمان که اومد سریع حافظه اش رو پاک کنی
سونگمین : چشم
مینهو نگاه غضب ناکی به هونگ جونگ انداخت و گفت :
- شما دوتا . قیافه اش رو که یادتونه
سونگهوا : ب...بله
مینهو : خوبه . هروقت اومد قبل از اینکه فرشته نگهبان بره سراغش میرید میگیریدش و میبریدش پیش سونگمین . دستگاه خاطره به هیچ عنوان نباید رو سرش نصب بشه
هونگ جونگ : چشم
مینهو : تنبیهتون هم سرجاشه .
هیونجین لبخند مرموزی زد و گفت :
- راستی هیونگ
مینهو : چیه هوانگ؟
هیونجین : میدونی اسمش چیه
مینهو : نه چیه
هیونجین : هان جیسونگ
مینهو به سرعت برگشت و به هیونجین خیره شد .
تو نگاهش همه چیز بود . ترس ، هیجان ، غم و شادی ....
_فلش بک : هزار سال پیش_
چان : مینهو نمیشه ! خاطره بچه ها رو نمیشه پاک کرد خطرناکه !
مینهو : کشتنش که بد تره !
چان : این اتفاق تبدیل شده به یکی از خاطره های اصلیش ! در آینده مشکل ساز میشه این بچه باید بمیره
مینهو : چان هیونگ خواهش میکنم ! حداقل امتحان کن ! مگه نمیگی خطرناکه . اگه بلایی سرش اومد بعد میکشیمش
چان : مینهو...!
مینهو : خواهش میکنم . هرکاری بگی میکنم
قیافه چان جدی تر از همیشه شد . هرچند تو دلش خیلی نگران مینهو بود .
چان : خیلی خب . من این کارو میکنم . توهم باید اقداماتت رو قوی تر کنی . جوری که دیگه هیچوقت این اتفاق نیافته ! هیچ وقت
_پایان فلش بک_
مینهو : هزار ساله تونستم به قولم عمل کنم . دوباره همون بچه داره همه چیز رو خراب میکنه !
سونگمین : این یعنی روح اون بچه یه چیزی داره ! و از همه مهم تر اون چیز به تو ربط دارن هیونگ
هیونجین : هیونگ مطمئنی تو زندگی قبل مرگت عاشق نشدی ؟
مینهو : خیلی خب جلسه تمومه . همه برید بیرون
چند لحظه سکوت شد که مینهو با عصبانیت داد زد :
- گفتم بیرون !
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
به نظرتون چه رابطه ای بین جیسونگ و مینهو هست ؟
؛)
YOU ARE READING
Forbidden Dream ✨🚫
Fantasiچه حالی داره از خواب پاشی و چیزی که باید فراموش میکردی رو هنوز به یاد داری ؟ احتمالا مثل هان جیسونگ یکدفعه داد بزنی : خواب هایی که میبینیم همش از یه کارخونه میاد ! ژانر : فانتزی ، های اسکول / کاپل اصلی : چانلیکس ، مینسونگ / کاپل فرعی هیونین ، چانگمی...