Hidden Kingdom (Scenario)

202 17 4
                                    

Genre: Fantasy, Criminal, Romance

سوبین به عنوان یه پادشاه چیز زیادی نداشت. نه شهرت و ثروت خاصی، نه سلسله قدرتمندی، نه خانواده پر جمعیتی و نه حتی قصر.
اون هر روز صبح به عنوان یه پزشک به محل کارش می‌رفت، با دوست دخترش قرار می‌‌ذاشت و شب دوباره به «خونه» بر می گشت.
تنها چیزی که در مورد سوبین عادی نبود خونه‌ش بود. مکانی که بهش فرمانروایی می‌کرد. سرزمینش، جایی که حتی شاید از دنیای انسان ها هم بزرگ تر بود.
قطعا بزرگتر بود! هر روز آدم های بیشتری می‌میرن و دنیای ارواح به نسبت باید بزرگتر می شد نه؟
قطعا فرمانروایی به سرزمینی که هر روز گسترش پیدا می‌کرد و جمعیتش بیشتر می‌شد کار آسونی نبود. اما سوبین متفاوت بود‌. اون کاملا لایق پادشاهی ارواح بود. اونقدر که مجلس شورای ارواح اون رو بهترین پادشاه دوران می‌دونستن.
همه چیز در دنیای ارواح و انسان ها در توازن بود. تا اینکه فردی، توسط انسان مهمی کشته شد و به دنیای ارواح اومد.
اون روح پسر جوونی به اسم یونجون بود که به طرز وحشیانه ای به قتل رسیده بود و الان توانایی اینو داشت از قاتلش انتقام بگیره.
ولی اگه سوبین بهش این اجازه رو نده چی؟
*****

- سرورم این حق منه که انتقاممو از قاتلم بگیرم.
سوبین دستاشو از روی صورتش برداشت، از روی تختش پایین اومد و جلوی یونجون که روی زمین زانو زده بود ایستاد:
- می‌دونی قاتلت کیه؟
یونجون سرشو بالا آورد و به مرد بالای سرش زل زد:
- آره و به همین خاطر می‌خوام بکشمش. حالا که من نمیتونم کنارت باشم اجازه نمیدم هیچ کس دیگه ای هم کنارت باشه. من می‌خوام بکشمش به خاطر اینکه دوست دخترته!

~~~~~~~

سناریو هام جدیدا دارن دارک میشن می‌دونم...

Yeonbin Oneshots♡Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang