«یونگی»
من در طول تمام آخر هفته از هوسوک هیچ خبری نداشتم که کمی عجیب بود. فکر میکردم اون میخواد در مورد آنچه که روز پنجشنبه گفته بود حرف بزنه، اما هیچی.
حتی روز دوشنبه هم طبق معمول گذشت؛ اون من رو در بیرون از خونه دید و ما مثل هر هفته به مدرسه راهی شدیم. او درباره آخر هفتهاش و دیگر چیزهای بیمعنی که دوست داره حرف میزنه.
من نمیفهمم.
این یعنی که او فقط میخواد فراموشش کنه؟ یا هنوز هم میخواد با من باشه یا اینکه میدونه من عاشق یکی دیگه ام؟ یا این یه راهه برای اینکه به من بگه که اون فقط قبول کرده که من هرگز اون رو دوست نداشتهام و من عاشق یکی دیگه امو فقط از اون استفاده میکنم؟ اون با این موضوع موافقه؟
من باید بدونم، اما میترسم، همیشه از پرسش کردن می ترسیدم. ما هر دو فقط ادامه میدیم، زندگی میکنیم با این عشق دروغین .
من این رو نمیخوام...
.
.
.
.
ی پارت کوتاه🤍
YOU ARE READING
Lost & Found °yoonmin°
Fanfiction••گمشده و پیدا شده•• فصل دوم فصل اول : «یادداشت های مین یونگی یا همون notebook» 🔴شخصیت و سن اعضا توی داستان هیچ ارتباطی با خودشون تو دنیای واقعی نداره و فقط از اسم و ظاهرشون استفاده شده🔴 ظاهرشون استفاده شده . . . +سرانجام notebook + "من مدت زیادی...