- به نظر من با تغییر فرم ارتباط بین دوایر تولید به حالت U میتونیم خط تولید رو گسترش بدیم و حتی یه دایره کاری دیگه اضافه کنیم تا میزان تولید بالاتر بره ؛ پس من با نظر آقای چوی برای تغییر فرم موافقم . شما چطور آقای لی ؟
خانوم سونگ با ارامش توضیح داد و نگاهش مرد سمت دیگه میز رو نشونه گرفت . این پنجمین جلسه هیئت مدیره شرکت آلفا با نماینده های تولیدات فلزی ایجانگ محسوب میشد و حقیقتا همه افراد دور میز از این اختلاف نظر حاکم بر جمع خسته بودن . کای می تونست این رو از کنار کشیدن خانوم سونگ متوجه بشه
- هنوزم به نظر من تغییر فرم ارتباط بین دوایر هزینه زیادی برمیداره و هر چند مدیریت تولیدی ایجانگ درباره شرایط پرداخت منعطفشون باهامون صحبت کردن کمی خرج اضافیه . همین الانشم تولیدمون تناسب خوبی با فروش داره و با افزایش تولید این نسبت کاهش پیدا میکنه
اقای لی خیره به چشم های خانوم سونگ گفت و با دیدن نگاه خسته زن ، اهی کشید : ولی اگه اکثریت با نظر جناب چوی موافق باشن ، منم توافق خودم رو اعلام میکنم
به محض تکمیل جمله ش زن میانسال جمع کای رو مخاطب قرار داد : تولیدی ایجانگ تا چه حد میتونه برای شرایط پرداخت با ما منعطف باشه جناب کیم ؟ و اینکه این پروژه چقدر قراره زمان ببره ؟
کای نفس عمیقی کشید و لبخند خسته ای روی لبهاش نشوند ، بهتر از این در توانش نبود ؛ نه امروز
- اگه بخواین تمام کار بخش تولیدی شرکت رو بخوابونین احتمالا طی یک ماه میتونیم تموم شده تحویلتون بدیم و اگه بخواین در حین انجام پروژه خط تولیدتون فعالیت کنه ممکنه حدود یک و نیم تا دو ماه طول بکشه . جدای از اینکه هفته اول باز هم باید خط تولید فعالیتی نکنه و اختلاف ناچیزی برای حقوق خدمات داریم . اما با این حال برای صحبت درباره انعطاف پرداختی بهتره با مدیریت صحبت کنین ، مطمئنم جناب جانگ ایده های خوبی برای سود هر دو طرف در اختیارتون قرار میدن و پشیمونتون نمیکنن
با صدایی رسا در تضاد لبخند خسته ش گفت و نگاهش رو روی خانوم سوی ، سهامدار اصلی و سن دار ترین فرد شرکت نگه داشت . حقیقتا از نگاه پیرزن همیشه احساس بدی می گرفت ولی بهرحال جلب نظر اون نسبت به بقیه اولویت داشت
- فکر میکنم تا همینجا کافی باشه ، بعد از تصمیم گیری داخلی با جناب جانگ صحبت میکنیم . جناب کیم تا همینجا هم خیلی برای ایده اصلی وقت گذاشتن و امروز خسته به نظر میان
خانوم سوی گفت و کای میخواست یکی بزنه تو دهنش ، ولی متاسفانه حق با اون زن پیر بود . ناز و ادای شرکتی که برای جناب جانگ اهمیت زیادی داشت نماینده بازرگانی شرکت رو عمیقا تحت فشار گذاشته بود و کای زمانی برای خاموش کردن ذهنش رو ضروری میدید
اما لعنت بهش که کنترل ذهن و قلبش اینجا نبود !
- نظر لطفتونه خانوم سوی . مطمئنم جناب جانگ منتظر نظر شما برای ارائه پیشنهاد های بهتر هستن
YOU ARE READING
Exo Oneshot Book
Fanfictionبه عنوان وانشات بوک اکسو بیشتر قراره سکایهون و چانبک باشه ولی با این حال از بیشتر شیپا میزارم ؛ حتی غیر متعارفا 👀🌟 درخواستی نیز قبول میکنیم ^^💖🌿