🍊pt.3🍊

132 21 5
                                    

Hoppla! Dieses Bild entspricht nicht unseren inhaltlichen Richtlinien. Um mit dem Veröffentlichen fortfahren zu können, entferne es bitte oder lade ein anderes Bild hoch.

یک ساعتی میشد که اون پسر مست یا جانگ هوسوک لجبازی که احساساتش رو نادیده میگرفت، پشت پیشخوان بار‌ ای که احتمالا نمی‌دونست متعلق به کیه نشسته بود و توجه چندنفر هیزی رو به خودش جلب کرده بود

Hoppla! Dieses Bild entspricht nicht unseren inhaltlichen Richtlinien. Um mit dem Veröffentlichen fortfahren zu können, entferne es bitte oder lade ein anderes Bild hoch.

یک ساعتی میشد که اون پسر مست یا جانگ هوسوک لجبازی که احساساتش رو نادیده میگرفت، پشت پیشخوان بار‌ ای که احتمالا نمی‌دونست متعلق به کیه نشسته بود و توجه چندنفر هیزی رو به خودش جلب کرده بود.
با نزدیک شدن فردی به هوسوک، چشمش رو از صفحه‌ی نمایشگر دوربین ها گرفت و با قدم‌های محکم و سریعی سمت طبقه پایین رفت و با گرفتن دستش هوسوک رو سمت دیگه ای برد.
این پسر قصد داشت با این کارهاش یونگی رو بیشتر اذیت کنه؟

_تو میدونستی اینجا برای منه، من احمق نیستم جانگ!

+شاید دوست داشتم توی مکان خودت من رو متعلق به خودت کنی،  آقای مین!

€»—————‌-----------—————«€
منتظر ووت و کامنت‌های ژیگولتون هستم:^^✨️🍊

-arson_rs

❣༺ŜÕPÊ ĨMĂĜĨŇÊ༻Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt