یک ساعتی میشد که اون پسر مست یا جانگ هوسوک لجبازی که احساساتش رو نادیده میگرفت، پشت پیشخوان بار ای که احتمالا نمیدونست متعلق به کیه نشسته بود و توجه چندنفر هیزی رو به خودش جلب کرده بود.
با نزدیک شدن فردی به هوسوک، چشمش رو از صفحهی نمایشگر دوربین ها گرفت و با قدمهای محکم و سریعی سمت طبقه پایین رفت و با گرفتن دستش هوسوک رو سمت دیگه ای برد.
این پسر قصد داشت با این کارهاش یونگی رو بیشتر اذیت کنه؟_تو میدونستی اینجا برای منه، من احمق نیستم جانگ!
+شاید دوست داشتم توی مکان خودت من رو متعلق به خودت کنی، آقای مین!
€»—————-----------—————«€
منتظر ووت و کامنتهای ژیگولتون هستم:^^✨️🍊-arson_rs
DU LIEST GERADE
❣༺ŜÕPÊ ĨMĂĜĨŇÊ༻
Fanfictionمجموعهای از نوشتههای کوتاهم که از امروز، ✨️روز سپ✨️ شروع میکنم به آپ کردنشون:^^ این هدیهی من به شما به مناسبت روز سپ...:)🍊^^ ✿◉●•◦ᎻᎪᏢᏢᎽ 🖤ՏϴᏢᎬ🤍 ᎠᎪᎽ°•✮༻ 24/dec/2023"^