هی چطورین؟
اعتماد دومین کار من توی واتپده که تصمیم جدی برای به پایان رسوندش دارم پس ممنون میشم بخونینش و هرجایی که به نظرتون کارم ضعف داشت هم بهم بگید.این کتاب تخیلیه.و برای هپی اند بودن و نبودنش هم تصمیم قطعی ندارم احتمالا روابط عاشقانه رو هم وارد داستان میکنم ولی نه به عنوان اصل داستان.
روزهای اپهم یک روز در هفته یعنی روز پنجشنبه است.
یک نکتهی دیگه هم اینه که این داستان فنفیک نیست با تشکر.
راستی خوشحال میشم داستان قبلی من رو هم بخونین
1402/10/21
YOU ARE READING
the trust
Fantasythe trust[اعتماد] شاخههای قطور و بلندش را دور بدنم پیچید. کاملا واضح بود که قصد له کردنم را دارد. حتی نمیتوانستم یکی از انگشتانم را تکان دهم. صدای خورد شدن استخوانهای دنده ام را میشنیدم. دیگه امیدی به زنده ماندن نداشتم.