با عجله به سمت اتاق نگهبانی رفت و دید پدرش داره فیلمهای دوریبینهارو چک میکنه.
مرد به سمت در برگشت و به کوک نگاهی انداخت.
-بیا کوک. بيا و ببین.
وقتی فیلم رو پلی کردن؛ زنی رو دیدن که هامین بغلش بود و با عجله از عمارت خارج شد و رفت پشت عمارت و وقتی دوربینهای مخفی پشت عمارت رو دیدن اون زن رفت و داخل یه ماشین منتظر نشست.
کوک شوکه به فیلمها نگاه میکرد.
این... این... چطور ممکنه.
عصبی خندید و رو به پدرش غرید:
-پدر این زن... همون دایه ای نیست که وقتی تهیونگ اومد هامین رو بگیره شما اجازه ندادین و بچم رو دادین به این هرزه؟
پدرش با عصبانیت نگاهی به دوربین کرد و گفت:
-لعنت بهش چرا مینسو همچین خیانت بزرگی بهم کرد من مینسو رو چندساله که میشناسم اون لعنتی تو همین خونه بزرگ شد چجوری همچین کاری کرده؟ من بهش اعتماد داشتم...
کوک و پدرش هردو با عصبانیت به بقیه فیلمها نگاه کردن که جیونگ عوضی وارد اتاق هامین شد نامه رو گذاشت و در آخر رفت داخل همون ماشینی که مینسو رفته بود و باهم از اونجا رفتن ولی در لحظه اخر پلاک ماشینش مشخص شد که کوک سریع ازش عکس گرفت و سریع داد به یکی از دوستاش که با پلیس ها ارتباط داشت، تا براش رد ماشینو بزنه.
دستی به سرش کشید و روی صندلی همون نزدیکی جا خوش کرد.
جئون با یادآوری چیزی نیشخندی زد و به کوک نگاه کرد.
_چیزی شده بابا؟
-مینسو بهم یه امانتی مهمی داده بود که براش نگهدارم مطمئنم میاد دنبالش از این طریق میتونیم گیرش بندازیم.
کوک خسته نگاه پدرش کرد.
_ اخه چطوری پدر؟ اون که میدونه ما از دوربینا فهمیدیم که با جونگسان همدسته!
قهقهی مرد به هوا رفت.
-نه پسر احمقم فقط من و نگهبان از اون دوربین ها باخبریم.
کوک لبخند محوی زد.
_ پس باید منتظر باشیم تا مینسو برگرده درسته؟
-دقیقا مطمئنم تا شب برمیگرده. میرم بادیگاردها رو آماده کنم که وقتی اومد با تهدید ازش آدرس جونگسان رو بگیریم.
همون موقع در باز شد و خدمتکار با وحشت وارد اتاق شد.
به سمت کوک نگاهش رو داد و با اظطراب اعلام کرد:
YOU ARE READING
𝑻𝒓𝒐𝒖𝒃𝒍𝒆𝒔𝒐𝒎𝒆 𝒎𝒐𝒏𝒆𝒚
Werewolf[ کامل شده] تهیونگ امگایی که از بچه ها وحشت داره و متنفره! و همینطور فکر میکنه هیچوقت قرار نیست بچه دار بشه. اما دقیقا در همون موقع پدر همسرش براشون شرط میذاره. شرط اینکه درصورت بچه دار شدن تمام اموالش رو به نام اونها میزنه! 𝑵𝒂𝒎𝒆 : 𝑻𝒓𝒐𝒖...