جین حوله صورتشو رو دور گردنش گذاشت گوشیشو چک کرد تیتر خبرا بود
«اه همیشه تیتر خبرایی کیم سوکجین!همه دوست دارن»
لوسیون بدنشو زد درکمدشو باز کرد با دیدن فرمش لبخندی زد
«بازی داره شروع میشه کیم نامجون منتظر باش!»
لباساشو ورداشت پوشید هلمتش رو هم ورداشت رفت بیرون سوار ماشینش شد هلمتشو رو صندلی شاگرد گذاشت به سمت پیست مسابقه برای تمرین حرکت کرد
نامجون دور اخر رو هم تموم کرد رکورد جدیدشو ثبت کرد تو جایگاه ترمز کرد کارکنان تایر هاشو تعویض کردن و ماشین رو به جایگاهش بردن برای تعمیر
«W14 واقعا ماشین خوبیه برای اسپانسری هم داشته باشیم شون به نفع مونه»«پس من زنگ میزنم به نمایندگی مرسدس بنز میگم انحصاری برای روز مسابقه بفرستن همینو»
«اوکی ، راستی این الپاکا پر ادعا هم قراره اینجا تمرین میکنه؟»
«جینو میگی؟اه اره داره میاد اتفاقا»
«عایش پسره ی رو اعصاب فقط بلده خود نمایی کنه »
«ولی جدایی از اون کارشم نسبتا خوبه»
«این تو مسابقه معلوم میشه منم با حرف میتونم تا ماه برمو بیام ولی عملش چی؟»
«اگه اینقدر تو کف شی میتونی خودت پا پیش بذاری!»«احمق من دوست پسر دارم برای توعه سینگل به گور بدبخت میگم..طرفداراتونم بعضی وقتا با هم دیگه شیپ تون میکنن اخی مثل کاپل ها ! چه عاشقانه!!»
جکسون خندید و دستشو رو شونه نامجون گذاشت
«یه عرض ادب کن لااقل اقای تخس اگه نمیزنیمون»
«خفه شو!»
«اوه سلام اقای کیم فکر نمیکردم برای تمرین بیاید بخاطر چیز گفتم..»
«من مشکلی با کسی ندارم تمرینمو میکنم »
جین نگاهشو به چراغ داد به محض سبز شدنش پاشو رو پدال گاز فشار داد و ماشین در کسری از ثانیه با سرعت راه افتاد و این مصادف شد با زدن دکمه استارت کرنومتر بم بم
نامجون رو صندلی نشسته بود از قهوه اش لذت میبرد نگاهش رو مانیتور بود و مسیری که جین طی میکرد رو لحظه به لحظه تو ذهنش ثبت میکرد توی هر پیچ و خمی چه استراتژی رو استفاده میکنه
«پس اینطوری بازی میکنی هوم؟ بد نیست»
نامجون قهوه شو تموم کرد و بلند شد به سمت ماشینش رفت
«خسته نباشید ام میخواستم ببینم چقدر دیگه کار ماشین تمومه؟»
«یکم سر به سر گذاشتن چیزی رو عوض نمیکنه که»
جیم اخمی کرد دکمه میکروفون رو فرمون رو فشار داد«بم بم این چه گوهی میخوره اینجا؟»
«منم نمیدونم احتمالا میخواد تمرین کنه!سوژه خوبیه برای رکوردت تو ادامه بده»
«به این دوست پسرت بگو به این کوالا عن دماغ بگه بکشه بیرون حوصله شو ندارم»
«اروم باش جین اون داره کار خودشو میکنه تو مسیر خودتو برو»
«نمیشه بم بم این مرتیکه میخواد اعصاب منو بهم بریزه »
«ریاکشن دادنت داره موفق بودن اون رو تو بهم ریختن اعصابت ثابت میکنه ولش کن زیاد تند نرو اسفالت داغه! این ماشین هنوز تعمیر انحصاری نداشته تایرت میترکه موتورت هم به فاک میره ...هی گوش میدی چی میگم جین؟الو؟»
«درسته رو اعصابم راه رفتی..ولی نمیذارم حتی تو تمرین هم تحقیرم کنی کیم نامجون!»
«اره دارم چیشده؟»«سر به سر جین نذار ماشینش تعمیر انحصاری نداره از پیست بیا بیرون یا اروم تر از اون برو!»
«خب به من چه؟میخواست تعمیر انحصاری داشته باشه نکنه اینم تقصیر منه؟»
«اهه خدا جفتتون رو لعنت کنه الان بم بم اومده پیشم میگه اقلا تو تحریکش نکن تایر هاش میترکه!»
«اه تو چی میگی نکبت؟»جین به هشدار توجه نکرد و هر لحظه امپر ماشین بالاتر از حد مجازش میرفت
«جین!لعنت بهت امپر ماشینتو دیدی؟به مرز ترکیدن داره میرسه سرعت لعنتی تو کم کن!!جون لعنتیت تو خطره»
«بم بم دور اخره تمومش میکنم»
بم بم دستشو رو میز کوبید جکسون تکون خورد«اه نامجونم میگه به من ربط نداره!»
جکسون سریع هدفونو برداشت
«نامجون! سریع از پیست بیا بیرون اون لعنتی جفتته و اگه موتورش اتیش بگیره درجا کنارت میترکه و توهم به فاک میری بیا بیرون!»
نامجون با دیدن جین که از کنارش رد شد از پیست زد بیرون و تو جایگاهش ترمز کرد
«اون لعنتی چشه؟میخواد بمیره؟»
«نه تروخدا بیا قبولم نداشته باش!اگه میترکید و توعه لعنتی میمردی من چه گوهی باس میخوردم هان اگه ی چیزیت میشد من چه غلطی میکردم اونم بخاطر حسادت تو!»
«باشه بم بم فعلا سالمم و چیزیم نشده دیگه تمومش کن»
«اروم باش عزیزم تموم شد رفت دیگه »
نامجون جلو اومد دستشو رو شونه جین زد
«بخاطر حسادت خودتو به کشتن نده!»
«حسادت؟به تو؟»
«پس برای چی چسبیده بودی به من با اینکه بم بم بهت گفت بزن کنار ماشینت تعمیر نداره؟اسمش میشه حسادت! اینکه نمیتونی ببینی کسی از خودت برتره!»
«چی؟ یعنی مثلا تو برتر از منی؟ روز مسابقه بهت نشون میدم کی برتره کیم نامجون!»
«خواهیم دید کیم سوکجین!»
هاییی گایز این پارت اول کریزی درایور هستش امیدوارم خوشتون بیاد منتظر نظرای قشنگتون هستم☄️🌻❤️
MOONY🌜☄️
YOU ARE READING
Crazy Driver
Fanfictionکیم سوکجین و کیم نامجون راننده های معروف فرمول یک که همیشه با دعوا و بحث هاشون تیتر اول خبر بودن بعد چند سال قراره در مسابقات جهانی فرمول یک شرکت کنن و از الان اسمشون سر زبون هوادارا و بقیه مردم بود. «میبینم که خودتو دپباره نشون دادی کیم نامجون ، ب...