9-'SUNFLOWERS'

148 14 36
                                    

دنیای کودکی دنیای جالبی است..
هر چیزی که دورو اطرافت هست رنگ گرفته!
آبی..سرخ.. سبز!

اما تو از میان همه آن ها، دلبسته ای به زردی های آفتابگردانت که گلبرگ های لوزی شکل و تیزش به زیبایی زیر نور گرم و درخشان آفتاب برق میزنند..!

"شما حالا دوماه و دوازده روز و سه ساعته که از به دنیا اومدنتون میگذره!"

بعد لبخند بود که لبان صورتی رنگش را مزین کرد..
پسرک آنقدر زیبا میخندید که هرچیزی که اطرافش بود طراوات میگرفت از این همه زیبایی اش!

آفتابگردان ها هم میخندیدند!

از دلبری های پسرک کوچشان که اینگونه با ذوق و شوق نگاه عسلی اش را به آن ها دوخته بود!

"من.. خیلی مراقبتونم! راس میگما! هر روز بهتون آب میدم.. "

از صندلی چوبی پایه کوتاهش، که همین چند روز پیش پدر عزیزش برایش ساخته بود بلند شد؛

"براتون شعر میخونم.."

روی نوک پاهایش چرخی زد که باعث شد برای لحظه ای تعادلش را از دست بدهد!
با ذوق خندید و دستش را به میز چوبی تکیه داد..

"گلبرگای قشنگتون رو نوازش میکنم..."

بعد وسط اتاق قرار گرفت!
پنجره کوچکی که با پرده های طلایی و زرد رنگ قاب شده بود درست مقابلش قرار داشت.

نور گرم خورشید درخشان که وسط آسمان آبی رنگ جای گرفته بود، به چشمان عسلی رنگش تابید و پسرک برای جلوگیری از دردی که قرار بود متحمل شود به سرعت به پلک هایش اجازه فرود آمدن داد!

"هر روز میزارمتون جلوی نور آفتاب تا خوشگل تر از همیشه بشین..
آخه میدونین آفتاب زرد رنگه!
مثل شما!
اونم زندگی میده، مثل تماشا کردنتون درست وقتی که اینطور سرتونو بالا گرفتین و گلبرگای قشنگتونو از هم باز کردین!"

پسر بی اختیار زانو هایش را شل کرد و جسم کوچکش به نرمی بر روی پارکت های داغ شده از نور آفتاب، فرود آمد..

بی اختیار خندید و دستانش را از هم گشود..
طاق باز جلوی پنجره دراز کشیده بود و با لذت نفس میکشید..

عمیق..
بی انتها..
و باچاشنی سرخوشی های این روزهایش..!!

"وقتی از مامان پرسیدم رنگ چشمام چه رنگیه؛
خندید و گفت اونا عسلی ان!... میفهمین چی میگم؟!

چشمای من همرنگ عسله!~
ولی من فکر میکنم درستش اینه که بهش بگیم؛

"زرد"

درست مثل رنگی که‌گلبرگاتون به خودشون گرفتن! یا شاید هم مثل خوردشید.."

بعد یکی از پلک هایش را با بازیگوشی باز کرد..
نور تند و تیز آفتاب درست به چشمش خورد..
بعد به سرعت همان را بست!

My World Based On Your Black Eyes "Hyunin"Where stories live. Discover now