The Begining _ Part 1

36 8 32
                                    

نکاتی که به درک بهتر داستان کمک می‌کنن:

۱. در چندین آیین مختلف سفیروت ها ۱۰ جز تشکیل دهنده ی درخت زندگی با اسم، رنگ، قدرت، فلز و میوه ی خاص خودشون هستن که نور الهی رو مرحله به مرحله به دنیای مادی تبدیل می‌کنن و مسیر اتصال خاص و ثابتی دارن که در کاور چپتر اول استفاده شده

 در چندین آیین مختلف سفیروت ها ۱۰ جز تشکیل دهنده ی درخت زندگی با اسم، رنگ، قدرت، فلز و میوه ی خاص خودشون هستن که نور الهی رو مرحله به مرحله به دنیای مادی تبدیل می‌کنن و مسیر اتصال خاص و ثابتی دارن که در کاور چپتر اول استفاده شده

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

۲. عدن: بهشت برین و جاوید که خانه ی درخت زندگی عه و در این داستان روی اکسوپلنت قرار داره

۳. یادآوری قدرت اعضای اکسو:
_کریس: پرواز
_لوهان: Telekinesis به معنی حرکت اجسام از راه دور
_تائو: کنترل زمان

۴. مکان تتوهای ذکر شده در این داستان از موزیک ویدئو ی MAMA استخراج شده و شکل این تتوها در این چپتر که ot12 عه مطابق موزیک ویدئو ی MAMA هست

۵. استفاده از ' به معنای صدایی درون ذهن و " به معنای صدایی در عالم مادی که با گوش شنیده میشه هست

.
.
.
.
.


همه چیز از یه درخت شروع شد
درختی با چوبی به درخشانی خورشید که برگ هاش میتونستن هر دردی رو درمان کنن، پلی که همه دنیاها رو به هم متصل می‌کرد، منشا انرژی حیات هر جنبنده ای که از روح انسان ها محافظت می‌کرد؛ درخت زندگی
اگرچه که ریشه هاش اون رو در جزیره ای کوچیک در دریاچه ای بزرگ واقع در اکسوپلنت _که بین انسان ها به عنوان باغ عدن شناخته شده بود_  محبوس کرده بود، اما به راحتی میتونست بر زندگی جاری در دنیا نظارت بکنه.

به همین خاطر وقتی حس کرد که انسان ها به کسی نیاز دارن تا در مقابل خودشون ازشون محافظت بکنه، تصمیم گرفت خودش رو به وسیله ی تجسمی مادی از قدرتش، از بند ریشه هاش آزاد بکنه.
برای اولین بار بعد از اولین روز های خلقت باید میوه می‌داد؛ ۱۰ هسته به ازای ۱۰ سفیروت‌ش، ۱ هسته برای فرشته ی محافظشون و ۲ هسته هر کدوم برای یک بال اون فرشته. وقتی که دونه به دونه همشون شکوفه دادن و آگاهی به دست آوردن(به ترتیب سن واقعی اعضا) باید برای میوه دادن در این جهان فانی راضی‌شون می‌کرد
'انسان ها اوج زیبایی و قدرت خلقت هستن، ولی چشم های حریص‌شون رو زیر نقاب مخفی میکنن و با اینکه آخرشو میبینن بازم حرص می‌زنن و هیچ وقت راضی نمیشن؛ از یه جایی به خواست خودشون تو این دنیا اسیر شدن، دنیایی خالی از زندگی، احساس، گرما و پر از حرفای بی ارزش، درست مثل یه دشت برهوت. هر روز بیشتر احساس تنهایی میکنن و یادشون رفته که برای انسان بودن باید درد بکشن‌. کمکشون کنین تا به یاد بیارن این یه بازی و جنگ نیست و با استفاده از ۱۲ قدرتی که در اختیارتون میزارم نجاتشون بدین'*

صلابت بال‌هایتWhere stories live. Discover now