You're pregnant

569 77 0
                                    

کیم تهیونگ 25 ساله و امگا

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

کیم تهیونگ
25 ساله و امگا

جئون جونگ کوک 26 ساله و آلفا

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

جئون جونگ کوک
26 ساله و آلفا

کیم جیمین 25 ساله و امگا برادر دو قلوی تهیونگ

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

کیم جیمین
25 ساله و امگا
برادر دو قلوی تهیونگ

کیم جیمین 25 ساله و امگا برادر دو قلوی تهیونگ

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

مین یونگی
26 ساله و آلفا
دوست پسر جیمین
















29’’  اکتبر، اوایل پاییز ''

: خدای من، کیم فاکینگ تهیونگ، خوبی؟!
جیمین پشت در دست شویی ایستاده و یک دستش  صورتش رو قاب گرفته بود و کلافه تر از همیشه پاش رو روی زمین میکوبید. برادر احمق و یک دنده اش با حالی نچندان مناسب و رنگ و رویی زرد و بی حال از دستشویی خارج شد و با دستمال دور دهانش که خیس بود رو خشک میکرد
: حساسیت های کوفتی همیشگی، همه مردم از درد میگرن مینالن من از درد دستگاه گوارشم ، خدایا مردم درد و مرضاشونم باکلاسه.
جیمین با چشم هایی آتشین به امگا روبه روش نگاه میکرد برادر عزیز و احمقش حاضر نمیشد دکتر بره و این از همه چیز رو مخ تر بود.
دندون قریچه ای کرد و از لای دندون هاش که بهم میسابید گفت
: فقط ی دکتر لعنتی برو کیم تهیونگ، مطمعن باش دکتر قرار نیست بکشتت .
تهیونگ دستمال رو داخل سطل گوشه اتاق پرت کرد و بعد از کشیدن نفسی عمیق بعد از برداشت گوشیش از روی میز به سمت تختش رفت تا روش دراز بکشه .
: جیمین میدونی که قراره دوباره شر بهم ببافه، اولین بارم نیست که اینطوری میشم دیگه. رفتن پیش دکترم قرار نیست از این عذاب منو نجات بده.
جیمین خودشو روی تخت تهیونگ پرت کرد و نیشگونی از رون توپر پسر گرفت و اینبار نگران گفت ؛
:ولی هیچ کدوم اینقدر طولانی نبودن ته ، بیا بریم ی آزمایش بده
تهیونگ کلافه صفحه اینستاگرامش رو باز و وارد پیج یکی از آلفا هایی که داخل دانشگاه اونا درس میخوند شد و روی یکی از پست هاش زد، تصویر آلفا قوی جثه ای رو نشون میداد که به زاویه ای غیر از دوربین خیره بود و یکی از دست هاش که روش تتو داشت لبه کت اور سایز و مشکی اش رو گرفته بود، در یک کلمه اون آلفا واقعا چشم گیر و جذاب بود
: هی جیمی بی خیال، بیا اینو ببین؛
تهیونگ همینطور که لبش رو گاز گرفته بود گوشی رو به سمت پسر برگردوند و بهش نشون داد
:خیلی جذابه نه؟!
جیمین چشمی چرخوند و گوشی رو از دست پسر قاپید، به آلفای داخل تصویر نگاهی کرد ، لب های درشتش رو جلو داد و با انگشتش صفحه رو لمس و پست بعدی رو بالا آورد
ویدیویی از رانندگی اون آلفا بود، از پس زمینه ویدیو صدای خنده های دختری میومد، لحظه های اخر ویدیو، آلفا نگاهی به دوربین انداخت و نیشخندی زد.
: شت ته، نگو که روش کراش زدی !
: دقیقا روش کراش زدم، تایپمه. 
پسر متقابلا گوشی رو از پسر قاپید و ویدیو که دوباره داشت از اول پخش میشد رو لایک کرد .
: از کی تاحالا پلی بویا شدن تایپت؟!
: از وقتی که این خوشگله رو دیدم.
ته با خنده شیطونی گفت و پست دیگه از پسر رو لایک کرد. امگا کم کم داشت به این نتیجه میرسید که شاید وضعیت دستگاه گوارش روبه بهبوده اما با احساس دوباره هجوم محتویات معده اش به گلوش، پشیمون شده گوشیش رو روی تخت کوبید و به سمت دست شویی داخل اتاقش دوید.
جیمین به برادرش که به سمت توالت پا تند میکرد نگاهی کرد و احمقی نثارش کرد
: اخرش میوفتی میمیری، از دستت راحت میشم.
تهیونگ خسته شده از دو هفته ای که دوباره وضعیت دل و روده اش بهم ریخته بود خودش رو از دستشویی بیرون انداخت و به در دستشویی تکیه داد
:هیچ کوفتی توی معدم نیست فقط کف بالا میارم ، لعنتی گشنمهه .
: کیم تهیونگ یکم دیگه بگذره نمیشه از کچ دیوار تشخیصت داد، برو ی قرص زد تهوع بخور حداقل !
تهیونگ بی حال سری تکون داد و از اتاق خارج شد .
***
'' یک ماه بعد، اواسط پاییز ''

رایحه ماکــی🥃/ KookvWhere stories live. Discover now