part5

180 22 16
                                    


(han jisung)

روز تعطیلمو با درست کردن شیر موز شروع میکنم ، یه شیر نصفه تو یخچاله خوبه حداقل نیاز نیست صبحمو با رفتن به سوپر مارکت شروع کنم

همین که دارم شیر موز رو مخلوط میکنم با صدای کوبیده شدن در یخچال از جام میپرم

لینو:کی شیر تو یخچالو خورده ، مگه بهتون نگفتم دست به شیر نزنید اگر میخواید خودتون برید بخرید
درحالی که داره این حرفو میزنه چشماش سمت پاکت خالی شیر می‌ره
برمی‌گردم پشت سرمو نگاه میکنم و میبینم لینو به پاکت شیر زل زده

جیسونگ:همین الان میرم برات میخرم

میخواستم از کنارش رد شم و برم براش بخرم اما مچ دستمو گرفت و عقب کشیدم

لینو:لازم نکرده
جیسونگ:هی تو چرا پنج دقیقه خوبی ولی بعدش جوری برخورد میکنی که انگار میخوای خفم کنی
لینو:شاید باید حواست به کارات باشه که اون ۵ دقیقه همیشه باشه
جیسونگ:من دقیقا دیشب چیکار کردم که باهام اون طوری حرف زدی؟
بهم نزدیک تر شد و گفت :نمیدونم خودت چی فکر میکنی؟
درضمن امروز هیچکس تو خوابگاه نیست
جیسونگ:چی؟
لینو:روز تعطیله رفتن دنبال عشق و حال
جیسونگ:چه بد...من هیچ برنامه ای برای امروز ندارم
لینو:میتونی روزو با من بگذرونی
جیسونگ:جدی میگی؟؟؟؟
لینو:البته تو خونه
جیسونگ:جدییی؟میمونی خونه؟؟
لینو:اره برنامه ای ندارم

کنترلمو از دست دادمو از شدت خوشحالی بغلش کردم تا خواستم خودمو ازش جدا کنم دستاشو دور کمرم حلقه کرد و دم گوشم

گفت:می‌دونی اگر دوتا پسر باهم تنها باشن چه اتفاقای بدی می‌تونه بی افته؟؟

سعی کردم ازش جدا شم ولی محکم تر بغلم کرد
لینو:چیه ترسیدی؟هی تو خیلی منحرفی منو تو مثل داداشیم

(کاش جمله اخرشو نمیگفت...)

چجوری میتونم داداشم حسابش کنم وقتی باعث شده تموم زندگیم توی چشماش خلاصه شه....

(han jisung)

از بغلش بیرون اومدم و لبخند زوری بهش زدم
یهو صدای زنگ در اومد..
لینو:یعنی کی میتونه باشه
سمت در رفتیم و وقتی در رو باز کردیم با هیونجین و فلیکس مواجه شدیم
لینو:هی چتونه چرا اینطوری در میزنید
فلیکس:هیونگ صد بار بهت زنگ زدم چرا گوشیت رو جواب نمیدی
لینو:گوشیم تو شارژ بود چیشده؟؟؟
هیونجین:اماده شید بریم بگردیم بیرون ، نمیخواید که روز تعطیل رو تو خونه بگذرونید؟
لینو:اتفاقا میخوا..
جیسونگ:حتما الان آماده میشیم

بعد از پوشیدن لباسام از اتاق بیرون اومدم و با سه تا پسر که بهم زل زدن مواجه شدم
جیسونگ:چیه؟
فلیکس:هیچی نمی‌تونیم نگاهت کنیم؟
جیسونگ:اخه یجوری زل زدید بهم انگار...
هیونجین نزاشت حرفمو ادامه بدم:
+ولش کنن بیاید بریمم وقتو از سر راه نیاوردیم که

𝗄𝗂𝗌𝗌 𝗆𝖾 𝗈𝗋 𝗁𝖺𝗍𝖾 𝗆𝖾 (minsung)Where stories live. Discover now