history2

144 21 6
                                    


همه چیز داشت خوب پیش می‌رفت و به روال قبل برگشته بود ولی یهو همه هیت ها سمت فلیکس رفت و وقتی فلیکس نیاز داشت هیونجین کنارش باشه تمام حواس هیونجین به لینو بود
شاید از همین جا شروع شد شاید از همین جا دیگه رابطشون
مثل قبل نبود.همه اعضا سرگرم کاراشون بودن و بخاطر کامبک
زیاد باهم خوش نمیگذروندن و همین باعث میشد حال روحی فلیکس زیاد خوب نباشه.

هیونجین:هی لینو هیونگ برات آمریکانو گرفتم
لینو:مرسی ، فلیکس تو چیزی نمی‌خوای؟
فلیکس:ممنون میل ندارم
هیونجین سمت فلیکس رفت و دستشو دور گردنش انداخت
هیونجین:هی فلیکس چرا انقدر تو خودتی
فلیکس:چیزی نیست
هیونجین:حتی از چیزی نیست گفتنتم معلومه یه چیزیت هست
فلیکس:مگه برات مهمه
دست هیونجینو پس زد و از جاش بلند شد و ازش فاصله گرفت

هیونجین:چش شد یهو
لینو:نمیدونم جدیدا بمب انرژی نیست
هیونجین:من کاری کردم؟
لینو:شاید
هیونجین:شاید؟
لینو:آخه می‌دونی بیشتر وقتی تو هستی دیگه بمب انرژی نیست
هیونجین:یعنی میگی مشکلش با منه؟
لینو:نمیدونم من تو رابطتون نیستم ، هنوزم مثل قبلید؟
هیونجین:درحد قدیم نه ولی...هعی بیخیالش خودم درستش میکنم

هیونجین دست لینورو گرفت و بلندش کرد و باهم سمت بقیه پسرا رفتن
چان:اوه اومدید اینا دوستای چانگبینن ، استیو و سان
هیونجین/لینو:سلام خوشبختم
استیو/سان:همچنین

بیاید بشینیم یکم گپ بزنیم
استیو:خوب من کجا بودم...اهااا داشتم میگفتم فلیکس خیلی پسر جذابی هستی
فلیکس لبخند بزرگی زد:وای ممنون
استیو:واقعا چهرت به عنوان یه پسر زیادی بی نقص و زیباس
چانگبین:یعنی میگی ما نقص داریم؟
استیو:نه ولی فلیکس شبیه فرشته هاس

لینو دستشو روی پای هیونجین گذاشت و در گوشش گفت:هی پسر خودتو کنترل کن درخواست ازدواج نداده بهش که...

استیو:اگر بخوام وارد رابطه بشم اونم با یه پسر قطعا یکی مثل تورو انتخاب میکنم لی فلیکس
و بعد از این حرف دستشو روی پای فلیکس گذاشت

هیونجین از حسادت زیاد داشت جوش می‌آورد و سمت فلیکس رفت و دستش گرفت و بردش بیرون

استیو:چیشد یهو
لینو:از نظرم ما خودمونو قاطی نکنیم بهتره

هیونجین:معلوم هست داری چه غلطی میکنی فلیکس
فلیکس:منظورت چیه
هیونجین:وقتی امروز اومدم سمتت پسم زدی بعدش میزاری اون مرتیکه خیلی راحت لمست کنه و اون حرفارو دربارت بزنه
فلیکس:تو چرا بهت فشار اومده

هیونجین:واقعا این سوالته؟؟؟دوست پسرم بهم توجه نمیکنه و با بقیه خیلی گرم میگیره نباید بهم فشار میاد

فلیکس:دوست پسرت؟هع هیونجین حس نمیکنی این مال گذشتس؟
هیونجین:چی؟

فلیکس:هیونجین اون کسی که باید بگه دوست پسرم بهم توجه نمیکنه منم ، من کلی هیت گرفتم و نیاز داشتمت ولی تو کجا بودی پیش لینو هیونگ از وقتی هان رفت یجوری کنارشی انگار منتظر فرصت بودی

هیونجین:فلیکس اون نیاز داشت یکی کنارش باشه و منم کنارش بودم یعنی چی منتظر فرصت بودی

فلیکس:اون وقت من نیاز نداشتم؟.....چرا جواب نمیدی؟البته جوابیم نداری که بدی درضمن رابطه ما خیلی وقت پیش تموم شد

هیونجین:من اجازه نمیدم

فلیکس:فکر کن اون مکالمه اتفاق نمی افتاد هنوزم یادت بود که دوست پسرتم

هیونجین:معلومه که اره

فلیکس:هیونجین رابطمون خیلی وقته تموم شده

هیونجین:فلیکس کاری نکن عصبانی شم ، رابطه ما تموم نشده و تو هنوز دوست پسرمی ولی اگر دوستم نداری و دنبال بهونه ای یه بحث دیگس

فلیکس:بهونه؟هیونجین خیلی حق به جانبی مطمئنی خودت اصلا دوستم داری

هیونجین فرصت نداد فلیکس حرفاشو ادامه بده و لباشو روی لبای فلیکس گذاشت و البته با مقاومت فلیکس مواجه شد ولی بهش توجه نکرد
فلیکس بعد از اینکه از هیونجین جدا شد چند ثانیه به هیونجین نگاه کرد و گفت:فکر نکن با یه بوسه میتونی همه چیزو برگردونی هیونجین

میدونم خیلی کوتاه شد ولی پارت بعدی قراره طولانی باشه🫴🏻
‌‌

𝗄𝗂𝗌𝗌 𝗆𝖾 𝗈𝗋 𝗁𝖺𝗍𝖾 𝗆𝖾 (minsung)Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ